Dictiornary-Farsi | درجه پیشرفت واکنش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
advancement degree of reaction	درجه پیشرفت واکنش


Other Matches

reaction progress	پیشرفت واکنش
degree of advancement	درجه پیشرفت
shortening reaction	واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
progress	پیشرفت
advances	پیشرفت
promotions	پیشرفت
advancing	پیشرفت
advance	پیشرفت
promotion	پیشرفت
advancing <adj.>	پیشرفت
advance	پیشرفت
going	پیشرفت
headway	پیشرفت
achievement age	سن پیشرفت
progresses	پیشرفت
underdeveloped	کم پیشرفت
growths	پیشرفت
growth	پیشرفت
head way	پیشرفت
accomplishment	پیشرفت
improvements	پیشرفت
advancement	پیشرفت
attainments	پیشرفت
progressing	پیشرفت
attainment	پیشرفت
progressions	پیشرفت
progression	پیشرفت
improvement	پیشرفت
progressed	پیشرفت
furtherance	پیشرفت
advance	پیشرفت
development	پیشرفت
undeveloed	بی پیشرفت
proceedings	پیشرفت ها
progress	پیشرفت
improvement	پیشرفت
progression	پیشرفت
advances	پیشرفت ها
lifts	پیشرفت
lift	پیشرفت
achievement	پیشرفت
lifted	پیشرفت
achievements	پیشرفت
lifting	پیشرفت
developments	پیشرفت
rebound	واکنش
rebounded	واکنش
rebounding	واکنش
rebounds	واکنش
reactional	واکنش
response	واکنش
consecutive reaction	واکنش پی در پی
reactions	واکنش
reflexes	واکنش
reflex	واکنش
overall reaction	واکنش کل
responses	واکنش
reaction	واکنش
reactance	واکنش
developments	رشد پیشرفت
to make headway	پیشرفت کردن
to make way	پیشرفت کردن
Luddite	پیشرفت گریز
furthering	پیشرفت کردن
here goes <idiom>	پیشرفت کردن
get ahead <idiom>	پیشرفت کردن
velocity of advance	تندی پیشرفت
furthered	پیشرفت کردن
capability	استعداد پیشرفت
development	رشد پیشرفت
obstructionist	از پیشرفت کارمجلس را از
further	پیشرفت کردن
blooming	پیشرفت کننده
ongoing	درحال پیشرفت
beats	پیشرفت زنش
progressivist	پیشرفت گرای
to gain ground	پیشرفت کردن
progress chaser	نافر پیشرفت
make a dent in <idiom>	پیشرفت کردن
progresses	پیشرفت کردن
furthers	پیشرفت کردن
Luddites	پیشرفت گریز
to unfold	پیشرفت کردن
improvement curve	منحنی پیشرفت
technological improvement	پیشرفت فنی
achievement curve	منحنی پیشرفت
economic progress	پیشرفت اقتصادی
thriving	پیشرفت کردن
aq	بهر پیشرفت
achievement quotient	بهر پیشرفت
accomplishment quotient	بهر پیشرفت
scholastic achievement	پیشرفت تحصیلی
academic achievement	پیشرفت تحصیلی
developmental stage	مرحله پیشرفت
achievement test	آزمون پیشرفت
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
achievement motive	انگیزه پیشرفت
becalm	از پیشرفت بازداشتن
to make progress	پیشرفت کردن
thrive	پیشرفت کردن
thrived	پیشرفت کردن
thrives	پیشرفت کردن
technical progress	پیشرفت فنی
n achievement	نیاز پیشرفت
achievement need	نیاز پیشرفت
becalming	از پیشرفت بازداشتن
the a of the army	پیشرفت ارتش
becalmed	از پیشرفت بازداشتن
accession	دخول پیشرفت
come along	پیشرفت کردن
progress	پیشرفت کار
beat	پیشرفت زنش
progressed	پیشرفت کردن
progressed	پیشرفت پیشروی
progressed	پیشرفت کار
becalms	از پیشرفت بازداشتن
progresses	پیشرفت پیشروی
progresses	پیشرفت کار
progressing	پیشرفت کردن
progressing	پیشرفت پیشروی
progressing	پیشرفت کار
progress	پیشرفت پیشروی
progress	پیشرفت کردن
advances	: پیشروی پیشرفت
rises	پیشرفت ترقی
advancing	پیشرفت پیشروی
rise	پیشرفت ترقی
advances	پیشرفت پیشروی
proceeding	پیشرفت طرز
advance	پیشرفت پیشروی
retroact	واکنش داشتن
reacted	واکنش کردن
spectral response	واکنش طیفی
unimolecular reaction	واکنش تک مولکولی
side reaction	واکنش جانبی
reacts	واکنش کردن
stepping	جزء واکنش
suprafacial reaction	واکنش تک رخی
reformatsky reaction	واکنش رفرماتسکی
reactivity	واکنش پذیری
overreaction	واکنش افراطی
step	جزء واکنش
substitution reaction	واکنش استخلافی
reaction time	زمان واکنش
reaction threshold	استانه واکنش
reaction products	فراوردههای واکنش
photoperiodism	واکنش نوری
reaction equation	معادله واکنش
reaction curve	منحنی واکنش
reaction coordinates	مختصات واکنش
quenching reaction	واکنش فرونشانی
reaction chamber	اطاق واکنش
rate of reaction	سرعت واکنش
reactance	واکنش برق
third order reaction	واکنش مرتبه سه
reactant	واکنش کننده
reaction graph	گراف واکنش
nuclear reaction	واکنش هستهای
reaction potential	پتانسیل واکنش
reaction key	کلید واکنش
reaction formation	واکنش وارونه
reacting	واکنش کردن
transient response	واکنش گذرا
transfer reaction	واکنش انتقالی
react	واکنش کردن
reactive	واکنش دار
mass reaction	واکنش کلی
reactive	واکنش پذیر
net reaction	واکنش نتیجه
reactant	واکنش دهنده
reboant	دارای واکنش
favorskii reaction	واکنش فاروسکی
false reaction	واکنش کاذب
alarm reaction	واکنش هشدار
aldol condensation	واکنش الدولی
aldol reaction	واکنش الدولی
exothermic reaction	واکنش گرماده
exchanger reaction	واکنش تبادلی
antarafacial reaction	واکنش دوزخی
conditioned response	واکنش شرطی
acid reaction	واکنش اسیدی
response time	زمان واکنش
addition reaction	واکنش افزایشی
reactors	عامل واکنش
fugue reaction	واکنش گریز
frequency response	واکنش بسامدی
forward reaction	واکنش رفت
first order reaction	واکنش مرتبه یک
endothermic reaction	واکنش گرماگیر
emergency reaction	واکنش اضطرار
cannizzaro reaction	واکنش کانیزارو