English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
saw yer درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
Other Matches
rootery توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
trunks کنده درخت
trunk کنده درخت
stumps کنده درخت
stump کنده درخت
stumped کنده درخت
stumping کنده درخت
stumpy پر از کنده درخت
stubby پراز کنده درخت
sawlog کنده درخت مناسب اره کردن
the root of a tree ریشه درخت
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
sawyer درخت ریشه کن شده وشناور
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
hominy ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
phlorizin ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
boulevards خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
boulevard خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
transylvania فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
normalises تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
flavonal dyes فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
Mamluk Carpets فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
kepse motife [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
scale فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
floats شناور شدن شناور بودن
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated شناور شدن شناور بودن
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
float شناور شدن شناور بودن
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
underbrush درخت کوچک روینده درزیر درخت
floral design طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
myrica درخت شیشعان درخت موم
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
gambier درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambir درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
Cypress design طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
chunks کنده
clogs : کنده
clogged : کنده
clog : کنده
knockstone کنده
stubbing کنده
stubs کنده
pulled کنده
graven کنده
blocs کنده
stubbed کنده
bloc کنده
chunk کنده
stub کنده
timber کنده
chumps کنده
stock کنده
bilboes کنده
block aead سر کنده
stocked کنده
logs کنده
blocks کنده
blocked کنده
anvil stock کنده
chump کنده
dugout dewelling کنده
block کنده
log کنده
husked پوست کنده
hulled پوست کنده
glyptics کنده کاری
in intaglio بشکل کنده
in plain english پوست کنده
logrolling کنده غلتانی
leg pickup کنده کشی
aboveboard پوست کنده
blockette کنده کوچک
block size اندازه کنده
block mark نشان کنده
block length درازای کنده
grits جوپوست کنده
picked پوست کنده
inside sarma انواع کنده رو
leg lift and side roll کنده سرانبون
ingraving کنده کاری
graving کنده کاری
dugout کنده شده
wooden anvil stock کنده چوب
engravers کنده کار
carver کنده کار
olympic lift کنده یک چاک
engraver کنده کار
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
plummer block کنده شفت
control block کنده کنترل
dugouts کنده شده
building block کنده ساخت
building blocks کنده ساخت
building blocks بنا کنده
plummer block کنده محور
unstuck کنده شده
building block بنا کنده
frankly رک وپوست کنده
peeled پوست کنده
log کنده چوب
logs کنده چوب
deblocking کنده شکنی
deblock شکستن کنده
near leg and craddle کنده گوسفندانداز
entry block کنده مدخل
near leg pickup and turnover نوعی کنده رو
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
blocks کنده مانع ورادع
block کنده مانع ورادع
shelled almond بادام پوست کنده
trunks الوار کنده چوب
groats گندم یاجوپوست کنده
trunk الوار کنده چوب
carvings کنده کاری کردن
rock hewn از کوه کنده شده
blocked کنده مانع ورادع
carve کنده کاری کردن
cutting chisel اسکنه کنده کاری
carved کنده کاری کردن
carves کنده کاری کردن
dug in سنگر کنده شده
ptisan گندم پوست کنده
break ground لنگر از زمین کنده شد
make no bones about something <idiom> رک و پوست کنده گفتن
talk turkey <idiom> رک و پوست کنده گفتن
quarried ازکان کنده شده
logged از کنده پاک شده
I had a very hard time ot it. دراینکار پوستم کنده شد
intagliated کنده کاری شده
Bluntly. Without mincing words. صاف وپوست کنده
flump تلوتلوخوردن کنده زدن
loggats کنده کوچک دیرک
loggets کنده کوچک دیرک
olympic lift and cross face کنده حصیر مال
chalcographer کنده کاری روی مس
chalcogrophy کنده کاری روی مس
plain ساده پوست کنده
plains ساده پوست کنده
plainest ساده پوست کنده
record blocking کنده یی کردن مدارک
plainer ساده پوست کنده
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
sidero graphy کنده کاری روی پولاد
anchor's aweight لنگر از زمین کنده شده
it peels better بهتر پوست ان کنده میشود
ditches ابرو کنار راه کنده
ditched ابرو کنار راه کنده
she is a peach هلوی پوست کنده است
man-to-man <idiom> مستقیم یارک وپوست کنده
stew in one's own juice <idiom> افتادن درچاهی که خود کنده
The handle of the bucket has come off. دسته سطل کنده شده
point takedown with inside standing leg زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ivory carving کنده کاری روی عاج
to stub a piece از کنده یاریشه پاک کردن
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
zincograph روی کنده کاری شده
ditch ابرو کنار راه کنده
aweigh لنگر اززمین کنده شده
ivory carving کنده کاری روی عاج
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
My buttons mave come off. تکمه های لباسم کنده شده
router ابزار کنده کاری لیسه نجاری
To give it straight from the shoulder. مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
groat بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
near leg pickup and leg block زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
plainspoken صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
divot چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
hominy grits ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com