English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
applicant درخواست دهنده
applicants درخواست دهنده
Search result with all words
an a for a position درخواست دهنده برای کار
Other Matches
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioned درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions درخواست کردن درخواست وسایل
requisition درخواست کردن درخواست وسایل
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
requests درخواست اماد کردن درخواست کردن
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
indent درخواست
indents درخواست
indenting درخواست
requisitions درخواست
imploration درخواست
postulates درخواست
postulating درخواست
request درخواست
supplication درخواست
on request of which [at his request] به درخواست او
requistion for money درخواست
postulated درخواست
postulate درخواست
requests درخواست
requesting درخواست
requested درخواست
tender درخواست
tendered درخواست
tendering درخواست
solicitation درخواست
suit درخواست
suited درخواست
suits درخواست
tenderest درخواست
d. of a request در درخواست
requisition درخواست
demands درخواست
appeals درخواست
appealed درخواست
appeal درخواست
demand درخواست
demanded درخواست
applications درخواست
requisitioning درخواست
claiming درخواست
claim درخواست
enquiry درخواست
claimed درخواست
claims درخواست
application درخواست
requisitioned درخواست
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
implores درخواست کردن از
speak for <idiom> درخواست کردن
imploring درخواست کردن از
stock requisition درخواست کالا
at the request of به خواهش [به درخواست]
put in for something <idiom> درخواست چیزی
implored درخواست کردن از
implore درخواست کردن از
solicit درخواست کردن
solicited درخواست کردن
request درخواست می کنم
soliciting درخواست کردن
solicits درخواست کردن
entreats درخواست کردن
asking and ordering درخواست و سفارش
supervisor request درخواست نافر
praying درخواست کردن
requested درخواست می کنم
prayed درخواست کردن
entreated درخواست کردن
entreating درخواست کردن
pray درخواست کردن
requests درخواست می کنم
entreat درخواست کردن
writ of subpoena برگ درخواست
supplicate درخواست کردن
inquiries اسستسفار درخواست
to g. any one's request درخواست کسیراپذیرفتن
toa for a job or position درخواست کارکردن
prays درخواست کردن
requesting درخواست می کنم
inquiry اسستسفار درخواست
to make an application [to apply] درخواست کردن
demandant درخواست کننده
pleader درخواست دادن
applies درخواست کردن
applies درخواست دادن
demand code رمز درخواست
asked <adj.> <past-p.> درخواست شده
claimed <adj.> <past-p.> درخواست شده
demanded <adj.> <past-p.> درخواست شده
applicants درخواست کننده
apply درخواست کردن
document number شماره درخواست
materials requisition درخواست مواد
application form برگ درخواست
on call بنا به درخواست
plead with درخواست کردن
fire message درخواست اتش
excess demand درخواست مازاد
apply درخواست دادن
declaration of intention درخواست تابعیت
requisition number شماره درخواست
demanded درخواست مطالبه
demand درخواست کردن
demand درخواست مطالبه
rrayer درخواست التماس
demands درخواست مطالبه
round robin درخواست کتبی
call for fire درخواست اتش
basic requisition number درخواست اولیه
requisition line خط درخواست اماد
basic requisition number درخواست ابتدایی
demanded درخواست کردن
purchase requisition درخواست خرید
request signal علامت درخواست
demands درخواست کردن
d. note درخواست پرداخت
appeal for tenders درخواست مزایده
applicant درخواست کننده
applying درخواست کردن
applying درخواست دادن
applicator درخواست کننده
requisitions درخواست رسمی کردن
at call به محض درخواست عندالمطالبه
requisition درخواست رسمی کردن
initial fire request درخواست ابتدایی اتش
debt enforcement درخواست طلب وصول
to deny somebody a wish درخواست کسی را رد کردن
requisitioned درخواست رسمی کردن
demand code شماره رمزبرگ درخواست
boning خواستن درخواست کردن
requisitioning درخواست رسمی کردن
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
call for fire درخواست اتش کردن
to ask too much بیش از حد درخواست کردن
bones خواستن درخواست کردن
recind لغو کامل درخواست
by popular [demand] request درخواست توده پسند
proposal form فرم درخواست بیمه
on request وقتی که درخواست بشود
on application در زمان [حالت] درخواست
reclama درخواست تجدید نظر
repleader درخواست تجدیدنظر استیناف
request for price quotation درخواست مظنه قیمت
boned خواستن درخواست کردن
bone خواستن درخواست کردن
to apply for leave درخواست مرخصی کردن
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
requisition line مسیر درخواست اماد
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
requesting unit یکان درخواست کننده
to a oneself for help درخواست کمک کردن
pleadable قابل درخواست دادن
on call اتشهای طبق درخواست
indents سفارش درخواست کردن
indenting سفارش درخواست کردن
indent سفارش درخواست کردن
modification work order برگ درخواست نوسازی
to grant an application درخواست نامه ای را پذیرفتن
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
to reject [refuse] an application درخواست نامه ای را رد کردن
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
to ask somebody for [about] something از کسی چیزی درخواست کردن
call for ..... under the credit درخواست کردن ..... تحت اعتبار
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
application [for something] درخواست نامه [برای چیزی]
appeal [to] or [for] درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
person seeking [political] asylum درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
application درخواست نامه پشت کار
applications درخواست نامه پشت کار
asylum seeker درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
to ask specifically about something چیزی را به طور خاص درخواست کردن
applies درخواست کردن شامل حال بودن
portcall درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
applying درخواست کردن شامل حال بودن
apply درخواست کردن شامل حال بودن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com