Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
gradient	درخور راه رفتن
gradients	درخور راه رفتن
Other Matches
meets	تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
meet	تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
eligible	درخور
likly	درخور
congurous	درخور
proportionate	درخور
meets	درخور
idoneous	درخور
deserved	درخور
meet	درخور
by fits and starts	درخور
assorted	درخور
felicitous	درخور
apt	درخور
apposite	درخور
monkish	درخور رهبان
befit	درخور بودن
befitting	درخور شایسته
e. to the occasion	درخور موقع
queenly	درخور ملکه
fittest	درخور مناسب
stagy	درخور نمایشگاه
wifely	درخور زنان
fits	درخور مناسب
marriageable	درخور عروسی
fit	درخور مناسب
thievish	درخور دزدان
pasturable	درخور چرا
becoming	شایسته درخور
appropriated	درخور مناسب
befits	درخور بودن
opportune	درخور مناسب
appropriating	درخور مناسب
appropriate	درخور مناسب
appropriates	درخور مناسب
befitted	درخور بودن
measuring	درخور اندازه گیری
gradatory	درخور راه دفتن
little	درخور بچگی پست
congruous	درخور درست تلافی کننده یاجفت شونده
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
sacerdotal	وابسته به کشیشان درخور کشیشان
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to pair off	رفتن
departure	رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
departures	رفتن
retires	پس رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
putters	ور رفتن
abstracts	کش رفتن
retire	پس رفتن
abstract	کش رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to foot it	رفتن
snook	کش رفتن
to hang back	پس رفتن
snipping	کش رفتن
putter	ور رفتن
puttering	ور رفتن
puttered	ور رفتن
shrink	اب رفتن
shrinking	اب رفتن
shrinks	اب رفتن
abstracting	کش رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
sink	ته رفتن
goes	رفتن
regressing	پس رفتن
regresses	پس رفتن
to fly off	در رفتن
regressed	پس رفتن
to flow over	سر رفتن
regress	پس رفتن
go	رفتن
sinks	ته رفتن
swiping	کش رفتن
to get over	رفتن از
twiddling	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddled	ور رفتن
to get away	رفتن
twiddle	ور رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
swipe	کش رفتن
swiped	کش رفتن
admitting	رفتن
admits	رفتن
retracts	تو رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
retracting	تو رفتن
retrograde	پس رفتن
retracted	تو رفتن
retract	تو رفتن
filch	کش رفتن
filched	کش رفتن
filches	کش رفتن
filching	کش رفتن
to boil over	سر رفتن
admit	رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to fall short	کم رفتن
to go back ward	پس رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall away	رفتن
to go backward	پس رفتن
to go bang	در رفتن
to do out of	کش رفتن
to do a guy	در رفتن
to go to mess	رفتن
snitches	کش رفتن
recedes	پس رفتن
receding	پس رفتن
to sleep fast	رفتن
nim	کش رفتن
to peter out	پس رفتن
to skirt along the coast	رفتن
short-changing	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-change	کش رفتن
niggle	ور رفتن
to whisk away or off	رفتن
jauk	ور رفتن
mog	رفتن
receded	پس رفتن
snitching	کش رفتن
make off	در رفتن
snitched	کش رفتن
snitch	کش رفتن
going	رفتن
pilfers	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
pilfer	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
to break loose	در رفتن
break loose	در رفتن
bleneh	پس رفتن
betake	رفتن
recede	پس رفتن
niggled	ور رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
fribble	ور رفتن
hedges	در رفتن
hedged	در رفتن
crawls	رفتن
go off	در رفتن
hedge	در رفتن
pullback	پس رفتن
crawled	رفتن
glom on to	کش رفتن
crawl	رفتن
go over	به ان سو رفتن
to run off	در رفتن
hang around	ور رفتن
To go	رفتن
niggles	ور رفتن
traipses	راه رفتن
goofs	ازکارطفره رفتن
to f. a task	از زیرکاری در رفتن
to go forth	پیش رفتن
traipsing	راه رفتن
to go down	پایین رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
traipsed	راه رفتن
to go forward	پیش رفتن
goofing	ازکارطفره رفتن
to go	با دسته رفتن
to give way	پس رفتن فرورفتن
to go off	بیرون رفتن
traipse	راه رفتن
to go off	بخواب رفتن
goof	ازکارطفره رفتن
goofed	ازکارطفره رفتن
plunge	شیرجه رفتن
Mt	بالا رفتن
nosedives	شیرجه رفتن
nosedived	شیرجه رفتن
escalated	از دست رفتن
outrages	ازجا در رفتن
wading	بسختی رفتن
outraging	ازجا در رفتن
consumed	تحلیل رفتن
Mts	بالا رفتن
aspire	بالا رفتن

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com