Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
English
Persian
thereinto
درداخل ان در جزء ان
Search result with all words
in
:پیشوندبمعنی درداخل وبسوی ونه
in-
:پیشوندبمعنی درداخل وبسوی ونه
campaign
مسافرت درداخل کشور
campaigned
مسافرت درداخل کشور
campaigning
مسافرت درداخل کشور
campaigns
مسافرت درداخل کشور
carbon tracking
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
material dispersion
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
nonboresafe
بدون ضامن درداخل لوله
popeye
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
scabbing
نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
upcountry
درداخل یا درون کشور
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com