English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (3 milliseconds)
English Persian
right درست صحیح
righted درست صحیح
righting درست صحیح
Search result with all words
authenticate بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
correctly بطور درست و صحیح
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
fallacy of composition استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
I see. صحیح ( آها درست است. بله همینطور است )
aright <adv.> بطور درست و صحیح
correctly <adv.> بطور درست و صحیح
duly <adv.> بطور درست و صحیح
justly <adv.> بطور درست و صحیح
properly <adv.> بطور درست و صحیح
rightfully <adv.> بطور درست و صحیح
rightly <adv.> بطور درست و صحیح
Other Matches
Hear hear! صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
rational number عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
all right صحیح
accurate [correct] <adj.> صحیح
judiciously صحیح
correct <adj.> صحیح
fea صحیح
correcting صحیح
true <adj.> صحیح
real <adj.> صحیح
i see ها! صحیح !
authentical صحیح
exact صحیح
exacted صحیح
exact <adj.> صحیح
exacts صحیح
accurate صحیح
authentic صحیح
integral صحیح
proper <adj.> صحیح
proper صحیح
right صحیح
righted صحیح
righting صحیح
Quite [so] ! صحیح!
in order صحیح
indecorous نا صحیح
valid صحیح
integers صحیح
corrects صحیح
well advised صحیح
good صحیح
integer صحیح
correct صحیح
simon pure صحیح
right به طور صحیح حق
to be proper for صحیح بودن
exacts صحیح عین
exacted صحیح عین
integer عدد صحیح
considered با اندیشه صحیح
integers عدد صحیح
exact صحیح عین
spot-on دقیقا صحیح
drill روش صحیح
valid contract عقد صحیح
rightly بطور صحیح
whole number عدد صحیح
valid transaction معامله صحیح
righting به طور صحیح حق
whole numbers عدد صحیح
A correct answer. جواب صحیح
righted به طور صحیح حق
up front <idiom> روراست ،صحیح
true complement مکمل صحیح
drills روش صحیح
integral number عدد صحیح
the ticket کار صحیح
rightly <adv.> بصورت صحیح
rightfully <adv.> بصورت صحیح
properly <adv.> بصورت صحیح
okay صحیح است
justly <adv.> بصورت صحیح
duly <adv.> بصورت صحیح
genuine tradition حدیث صحیح
proper fraction کسر صحیح
correctly <adv.> بصورت صحیح
aright <adv.> بصورت صحیح
rightly <adv.> بطور صحیح
rightfully <adv.> بطور صحیح
properly <adv.> بطور صحیح
homozygote صحیح النسب
safe and sound صحیح وتندرست
orderly <adv.> بصورت صحیح
tidily <adv.> بصورت صحیح
that is right صحیح است
integer number عدد صحیح
neatly <adv.> بصورت صحیح
indue order به ترتیب صحیح
orderly <adv.> بطور صحیح
incorrupt صحیح و بی عیب
tidily <adv.> بطور صحیح
right you are صحیح است
integer variable متغیر صحیح
neatly <adv.> بطور صحیح
ok صحیح است
roundest عدد صحیح
aright <adv.> بطور صحیح
duly <adv.> بطور صحیح
drilled روش صحیح
truer خالصانه صحیح
authentic document سند صحیح
true خالصانه صحیح
correctly <adv.> بطور صحیح
eugenic صحیح النسب
round عدد صحیح
justly <adv.> بطور صحیح
affirmative صحیح است
truest خالصانه صحیح
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
levelheaded دارای قضاوت صحیح
right oh! صحیح است بچشم
integer عدد صحیح [ریاضی]
whole number عدد صحیح [ریاضی]
cardinal عدد صحیح مثبت
cardinals عدد صحیح مثبت
integer programming برنامه سازی صحیح
apply a correct holt اجرای فن صحیح کشتی
counting numbers اعدد صحیح [ریاضی]
common sense قضاوت صحیح حس عام
wrongs پیام صحیح نیست
safest صحیح اطمینان بخش
safer صحیح اطمینان بخش
whole numbers اعدد صحیح [ریاضی]
compos mentis دارای مشاعر صحیح
safe صحیح اطمینان بخش
rounded بصورت عدد صحیح
wrong پیام صحیح نیست
safes صحیح اطمینان بخش
wronging پیام صحیح نیست
characters عدد صحیح خصوصیت
half integer number عدد نیم صحیح
out in left field <idiom> از جواب صحیح دورشدن
impolitic مخالف رویه صحیح
character عدد صحیح خصوصیت
due process of the law تشریفات صحیح قانونی
to do right کار صحیح کردن
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
systemoless فاقد سیستم صحیح
soundly بطور صحیح و سالم
In perfect condition (shape). کاملا" صحیح وسالم
off بیموقع غیر صحیح
positive integer عدد صحیح مثبت
authority منبع صحیح و موثق
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
misinforming اطلاع غیر صحیح دادن
slugfest بوکس بدون تاکتیک صحیح
positive integer عدد صحیح مثبت [ریاضی]
misinform اطلاع غیر صحیح دادن
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
misinforms اطلاع غیر صحیح دادن
come to one's senses <idiom> شروع به فکر صحیح کردن
purism افراط در استعمال صحیح الفاظ
keep time <idiom> زمان صحیح رانشان دادن
misinformed اطلاع غیر صحیح دادن
sounding in damages دعوی خسارت صحیح و محکم
legitimately به طور مشروع یا قانونی صحیح
alright بسیار خوب صحیح است
the right way to do a thing صحیح برای کردن کاری
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
terminating decimal کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
unsigned integer عدد صحیح بدون علامت
integer programming برنامه ریزی عدد صحیح
proper decimal fraction کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
authentication اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
It is improper to go there uninvited. ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
radix عدد نشان دهنده اعشار صحیح
integers دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
Lets suppose the news is true . حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
euthenics مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
purist شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com