Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
inexact
درست نشده
Search result with all words
inarticulate
ناشمرده درست ادا نشده
it was i. calculated
درست حساب نشده بود
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
Other Matches
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
unbowed
خم نشده
uncharged
پر نشده
intemerate
بی ناموس نشده
savage
رام نشده
savaged
رام نشده
untested
<adj.>
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
آزمایش نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
ثبت نشده
unevaluated
<adj.>
تایید نشده
unchecked
<adj.>
کنترل نشده
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
vacant
اشغال نشده
unexamined
<adj.>
تایید نشده
non switched line
خط گزینه نشده
unadulterated
مخلوط نشده
undeterred
<adj.>
منصرف نشده
savages
رام نشده
savaging
رام نشده
uncounted
شمرده نشده
unbleached
<adj.>
سفیدگری نشده
unread
خوانده نشده
untested
<adj.>
کنترل نشده
virgin
استفاده نشده
undyed
<adj.>
رنگرزی نشده
uninspected
<adj.>
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
کنترل نشده
unaudited
<adj.>
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
تایید نشده
innascible
زایده نشده
unaudited
<adj.>
تایید نشده
virgins
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
آزمایش نشده
unexamined
<adj.>
کنترل نشده
unabridged
کوتاه نشده
undirected
هدایت نشده
uncircumcised
ختنه نشده
unpolished
پرداخت نشده
unpremediated
تصور نشده
unbowed
سر کوب نشده
unsaturate
اشباع نشده
unsaturated
اشباع نشده
unbacked
رام نشده
unsaved
پس انداز نشده
unset
ثابت نشده
unshod
نعل نشده
unaccomplished
انجام نشده
unaccommodated
فراهم نشده
unsight
دیده نشده
the date was not specified
نشده بود
open
واریز نشده
opened
واریز نشده
opens
واریز نشده
undisiplined
تربیت نشده
undefined
تعریف نشده
unexploded
منفجر نشده
undeeded
در سندقید نشده
unleached
سفید نشده
unlicked
لیسیده نشده
unsought
کاوش نشده
unspotted
ننگین نشده
unnormalized
هنجار نشده
unfinished
تمام نشده
uncoditioned
شرط نشده
uncoditioned
قطعی نشده
uncleared
ترخیص نشده
unsocialized
اجتماعی نشده
unstudied
مطالعه نشده
tenantless
اشغال نشده
unquestioned
استنتاق نشده
unquestioned
بررسی نشده
unquestioned
بحث نشده
unreconstructed
بازسازی نشده
outstanding
وصول نشده
outstanding
تصفیه نشده
outstanding
پرداخت نشده
outstandingly
واریز نشده
unoccupied
اشغال نشده
outstandingly
وصول نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
تا دیر نشده
outstandingly
تصفیه نشده
outstandingly
پرداخت نشده
unthickened
تغلیظ نشده
unpublished
نشر نشده
unpublished
چاپ نشده
roughdry
اطو نشده
unsettled
تصفیه نشده
unwashed
شسته نشده
unworn
کهنه نشده
unworn
استعمال نشده
unbroken
رام نشده
wound less
زخمی نشده
uncharted
اکتشاف نشده
unmitigated
کاسته نشده
unconnected
وصل نشده
unearned
کسب نشده
unguarded
حراست نشده
unguarded
حساب نشده
outstanding
واریز نشده
increate
افریده نشده
unabridged
تلخیص نشده
uncommitted
تقبل نشده
unissued
<adj.>
توزیع نشده
undisturbed
مختل نشده
unfulfilled
انجام نشده
unfulfilled
اجرا نشده
unissued
<adj.>
منتشر نشده
unverified
<adj.>
آزمایش نشده
unchanged
عوض نشده
unaudited
<adj.>
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
ممیزی نشده
unpaid
پرداخت نشده
unevaluated
<adj.>
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
ممیزی نشده
untested
<adj.>
ممیزی نشده
unbidden
دعوت نشده
unalloyed
الیاژ نشده
uncontrolled
کنترل نشده
uncontrolled
مهار نشده
haggard
رام نشده
unabated
کاسته نشده
custom uncleared
ترخیص نشده
unsung
خوانده نشده
unsung
ستایش نشده
unsung
سروده نشده
sightless
دیده نشده
unseen
مشاهده نشده
unseen
مکشوف نشده
in sheets
صحافی نشده
in quires
صحافی نشده
unasked
سوال نشده
imperforate
منگنه نشده
unclaimed
مطالبه نشده
uncut
از هم جدا نشده
uncut
قطع نشده
unverified
<adj.>
کنترل نشده
unverified
<adj.>
تایید نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com