Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
betweentimes
درمدت وقفه
Other Matches
during
درمدت
pending
درمدت
for
درمدت بقدر
during his tenure of office
درمدت تصدی او
during his absonce
درمدت غیبت او
over
درمدت باردیگر
over-
درمدت باردیگر
interrupts
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transients
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transient
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
wastes
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
abeyance
وقفه
jibbing
وقفه
interval
وقفه
uninterrupted
بی وقفه
jibs
وقفه
breaks
وقفه
break
وقفه
jibbed
وقفه
jib
وقفه
cease
وقفه
interruptions
وقفه
pause
وقفه
hiatus
وقفه
pauses
وقفه
hoid up
وقفه
hold back
وقفه
gap
وقفه
gaps
وقفه
ceasing
وقفه
ceases
وقفه
ceased
وقفه
suspension
وقفه
suspensions
وقفه
paralysis
وقفه
pausing
وقفه
interruption
وقفه
paused
وقفه
down time
وقفه
arrest
وقفه
stations
وقفه
stationed
وقفه
station
وقفه
abeyance or adeyancy
وقفه
chasms
وقفه
chasm
وقفه
standstill
وقفه
deadlock
وقفه
interrupts
وقفه
interrupt
وقفه
interrupting
وقفه
unabated
<adj.>
بی وقفه
arrested
وقفه
arrests
وقفه
discontinuance
وقفه
desuetude
وقفه
dead lock
وقفه
standstil
وقفه
stound
وقفه
blocks
وقفه
blocked
وقفه
block
وقفه
blocking
وقفه
stick
وقفه
at a stretch
بی وقفه
time out
وقفه فاصله
affect block
وقفه عاطفه
flashback
وقفه زمانی
continous cycle
دوره بی وقفه
automatic interrupt
وقفه خودکار
caesura
وقفه ایست
blocking period
دوره وقفه
flashbacks
وقفه زمانی
external interrupt
وقفه خارجی
sticking voltage
ولتاژ وقفه
system interrupt
وقفه سیستم
uninterrupted duty
کار بی وقفه
vectored interrupt
وقفه برداری
wind rocked out
وقفه تنفسی
interval
ایست وقفه
full stops
وقفه کامل
full stop
وقفه کامل
work stoppage
وقفه در کار
run on
بدون وقفه
unceasing
بدون وقفه
interrupt vector
بردار وقفه
interrupt driven
وقفه گرا
machine interupption
وقفه ماشین
massed learning
یادگیری بی وقفه
massed practice
تمرین بی وقفه
nerve block
وقفه عصبی
program interrupt
وقفه برنامه
priority interrupt
وقفه اولویت
interrupt handler
گرداننده وقفه
interrupts
حرکت دادن وقفه
interrupts
ناتوان کردن وقفه
fall into abeyance
درحال وقفه افتادن
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
machine check interrupt
وقفه بررسی ماشین
machine check interrupt
وقفه مقابله ماشین
clock interrupt
وقفه زمان سنجی
parabiosis
وقفه رسانش عصبی
scanned interrupt
وقفه پویش شده
short time rating
کار کردن با وقفه
interrupting
حرکت دادن وقفه
interrupting
ناتوان کردن وقفه
insolvency
وقفه در پرداخت دیون
interrupt
ناتوان کردن وقفه
ups
تامین برق بی وقفه
disarms
ثیرات وقفه شدن
disarmed
ثیرات وقفه شدن
arm
خط وط وقفه فعال شده .
disarm
ثیرات وقفه شدن
interrupt
حرکت دادن وقفه
interrupts
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
uniterruptable power supply
سیستم تامین برق بی وقفه
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
interrupt
خط وقفه که فعال شده است
interrupt
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
continous
متصل متوالی بدون وقفه
tenuis
علامت مکث و وقفه در یونانی
continous type furnace
کوره نوع بدون وقفه
shut up
باعث وقفه در تکلم شدن
NMI
وقفه غیرقابل چشم پوشی
interrupting
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupts
خط وقفه که فعال شده است
interrupting
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupting
خط وقفه که فعال شده است
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
interrupts
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
caesura
وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد
handler
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
handlers
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
interrupting
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
interrupting
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
attentions
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupts
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupts
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attention
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attention
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
interrupt
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
interrupts
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
Dont let the grass grow under your feet.
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
interrupting
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
interrupt
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
maskable
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
disarm
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
disarmed
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
vectored interrupt
سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
polls
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
polled
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
externals
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
poll
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
disarms
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
maskable
وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
priorities
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupt
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupts
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
daisy chain interrupt
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
interrupts
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
trap
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupting
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupt
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
priority
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupt
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupting
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
interrupts
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
interrupt
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
parallel
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallelled
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
paralleled
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallelling
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com