English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English Persian
breathy درمعرض نسیم
Other Matches
breaths نسیم
light air نسیم
flatus نسیم
breezed نسیم
breezes نسیم
breezing نسیم
airflow نسیم
guff نسیم
wafta نسیم
air نسیم
aired نسیم
airs نسیم
breath نسیم
breeze نسیم
sea breezes نسیم دریا
light breeze نسیم ملایم
seebreeze نسیم دریایی
breezily نسیم وار
breezy نسیم دار
sea breeze نسیم دریا
northeaster نسیم شمال شرقی
subjects درمعرض
subjected درمعرض
subject درمعرض
disposable درمعرض
subjecting درمعرض
opens درمعرض
opened درمعرض
open درمعرض
prone درمعرض
wafts روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
waft روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
wafting روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
wafted روی هوایا اب شناور ساختن وزش نسیم
exposures درمعرض گذاری
visual درمعرض دید
visually درمعرض دید
visuals درمعرض دید
to hang by the eyelids درمعرض خطربودن
disposure درمعرض گذاری
susceptibility درمعرض بودن
wind درمعرض بادگذاردن
winds درمعرض بادگذاردن
exposure درمعرض گذاری
disposal مصرف درمعرض گذاری
confiscatable درمعرض ضبط وتوقیف
draughth درمعرض جریان هوا
exposure to cold درمعرض سرما بودن
solarize درمعرض افتاب قراردادن
to expose to sale درمعرض فروش گذاشتن
susceptibility درمعرض اسیب بودن
confiscable درمعرض ضبط وتوقیف
vulnerable درمعرض اسیب در معرض
bleak درمعرض بادسرد متروک
bleakest درمعرض بادسرد متروک
exhibit درمعرض نمایش قراردادن
bleakly درمعرض بادسرد متروک
bleaker درمعرض بادسرد متروک
exhibiting درمعرض نمایش قراردادن
exhibits درمعرض نمایش قراردادن
exhibited درمعرض نمایش قراردادن
expose درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposing درمعرض اشعه قرار دادن
to place on the market درمعرض فروش قرار دادن
exposes درمعرض اشعه قرار دادن
exposes درمعرض گذاشتن نمایش دادن
to put on the market درمعرض فروش قرار دادن
expose درمعرض اشعه قرار دادن
sunned درمعرض افتاب قرار دادن
markets درمعرض فروش قرار دادن
marketed درمعرض فروش قرار دادن
market درمعرض فروش قرار دادن
sun درمعرض افتاب قرار دادن
exposing درمعرض گذاشتن نمایش دادن
suns درمعرض افتاب قرار دادن
sunning درمعرض افتاب قرار دادن
adventures : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
luminescence پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
zephyrs باد مغرب نسیم باد مغرب
zephyr باد مغرب نسیم باد مغرب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com