Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
apostrophe
درمواقع حذف حرف یا بخشی ازکلمه مثل s"it که دراصل is itبوده است
apostrophes
درمواقع حذف حرف یا بخشی ازکلمه مثل s"it که دراصل is itبوده است
Other Matches
ace
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
aces
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
occasional licence
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
tetra
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
subsidy
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
fraction
بخشی از
triplet
سه بخشی
dichotomous
دو بخشی
divisor
بخشی
fractions
بخشی از
portions
بخشی
portion
بخشی
regional
<adj.>
بخشی
trichotomous
سه بخشی
triarchy
سه بخشی
tripartite
سه بخشی
sectorial
بخشی
bisection
دو بخشی
sectoral
بخشی
Centigrade
صد بخشی
local
<adj.>
بخشی
ninefold
نه بخشی
parochial
بخشی
partial
بخشی
sextet
شش بخشی
sextets
شش بخشی
as part of
بخشی از
hexaploid
شش بخشی
healthfulness
صحت بخشی
partial
بخشی قسمتی
sectoral integation
ادغام بخشی
fytte
بخشی ازشعر
rehabilitation
توان بخشی
two sector model
الگوی دو بخشی
stanine scale
مقیاس نه بخشی
stanine score
نمره نه بخشی
trichotomy
سه بخشی بودن
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
heptamerous
هفت بخشی
two sector economy
اقتصاد دو بخشی
triploid
سه قسمتی سه بخشی
refreshments
نیرو بخشی
refreshment
نیرو بخشی
stens
مقیاس ده بخشی
animations
جان بخشی
fractions
1-بخشی از یک واحد
genbraliztion
کلیت بخشی
fraction
1-بخشی از یک واحد
equipartition principle
اصل هم بخشی
contributing
هم بخشی کردن
drill tang
بخشی از مته
contributes
هم بخشی کردن
contributed
هم بخشی کردن
personification
شخصیت بخشی
contribute
هم بخشی کردن
animation
جان بخشی
dezincification
فرسودگی بخشی
physical medicine
طب توان بخشی
pleasurability
لذت بخشی
pleasurableness
فرح بخشی
polychotomy
چند بخشی
satisfactoriness
رضایت بخشی
efficiency
اثر بخشی
sectoral integation
یکپارچگی بخشی
stanza
بخشی از بازی
part way
بخشی از راه
stanzas
بخشی از بازی
slices
بخشی از چیزی
part
بخشی از چیزی
slice
بخشی از چیزی
effectiveness
اثر بخشی
effectiveness
تاثیر بخشی
vitalization
حیات بخشی
vivification
حیات بخشی
arrays
بخشی از داده در آرایه
fetch
دستیابی به بخشی از حافظه
charitableness
خیرخواهی صدقه بخشی
contribution
هم بخشی همکاری وکمک
contributions
هم بخشی همکاری وکمک
revivification
باز جان بخشی
stanzas
بخشی ازبازی هاکی
a rosy future
آینده امید بخشی
sectoral planning
برنامه ریزی بخشی
tags
بخشی از دستور کامپیوتری
array
بخشی از داده در آرایه
tag
بخشی از دستور کامپیوتری
lobes
بخشی از عضله یا مغز
cost effectiveness
تاثیر بخشی هزینه
fetched
دستیابی به بخشی از حافظه
coursed
بخشی از غذا اموزه
stanza
بخشی ازبازی هاکی
phase
بخشی از فرآیند بزرگتر
flush
فایل یا بخشی از حافظه
phased
بخشی از فرآیند بزرگتر
vocational rehabilitation
توان بخشی شغلی
courses
بخشی از غذا اموزه
course
بخشی از غذا اموزه
partial
نیمه کاره بخشی از
lobe
بخشی از عضله یا مغز
fetches
دستیابی به بخشی از حافظه
subsegment
بخشی کوچک یک سگمنت
barge-course
[بخشی از سفال بام]
flushing
فایل یا بخشی از حافظه
staves
مقیاس پنج بخشی
flushes
فایل یا بخشی از حافظه
nose band
بخشی از کلگی اسب
phases
بخشی از فرآیند بزرگتر
overlapped
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
physical medicine
درمان بدنی و توان بخشی
filed
بخشی از داده روی کامپیوتر
selective
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
file
بخشی از داده روی کامپیوتر
box section leg
ساق یا پایه بخشی از جعبه
selectively
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
overlap
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
the pale
بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
inter sectoral planning
برنامه ریزی بین بخشی
building unit
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
A part of Iranian territory.
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
cost effectiveness analysis
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
moto
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
reviviscence
بهوش اوری نیرو بخشی
palm of a glove
بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
overlaps
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
maiden over
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
metaplasm
بخشی ازسفیده که موادیاخته ساز درانست
selectively
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selective
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
satellite
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
beginnings
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
beginning
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
highlights
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlighted
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlight
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
front line
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
branches
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
introsusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
titillate
بطور لذت بخشی تحریک کردن
front
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
fronting
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
titillated
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillates
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillating
بطور لذت بخشی تحریک کردن
satellites
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
moto scramble
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
bunged
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
carrier
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carriers
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
zeros
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
rehabilitation
تجدید قوا کردن توان بخشی
zeroes
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zero
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
storage
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
internal
دستوری که بخشی از سیستم عامل است
branch
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
bung
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
municipality
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
to put in a piece of work
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
municipalities
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
usenet
بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
bungs
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
parterre
بخشی ازتماشاخانه که پشت سرنوازندگان است
transients
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
holdup
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
attentions
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
cut
حذف بخشی از متن از یک فایل تا کوتاه تر شود
margins
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
hexadecimal notation
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hex
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
margin
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
attention
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
transient
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
general delivery
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
backplane
بخشی از ساختمان کامپیوتر که حاوی تختههای مدار
nine
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
nines
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
electron gun
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
executes
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executed
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
addressing
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
machine address
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
drives
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
nasopharynx
بخشی از گلو گاه که بابینی راه دارد
scans
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scan
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
executing
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
operation
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
deposit
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
scanned
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com