Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
ever
درهر صورت
ever-
درهر صورت
at any rate
درهر صورت
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
at all events
درهر صورت
Other Matches
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
perprep
درهر
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate.
درهر حال
willy nilly
درهر حال
willy-nilly
درهر حال
in any case
درهر حال
In every nook and corner .
درهر گوشه وکنار
biyearly
دومرتبه درهر سال
bogies
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
tetrahydroxy
دارای چهار هیدروکسیل درهر ملکول
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
bogey
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogeys
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
dispensation
وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
dispensations
وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
routinely
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routines
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
roll
صورت
physiognomies
صورت
conformer
هم صورت
providing
در صورت
form
صورت
rolled
صورت
effigy
صورت
physiognomy
صورت
conformational isomers
هم صورت
statements
صورت
listing
صورت
slip
صورت
slipped
صورت
slips
صورت
face
صورت
faces
صورت
medal
صورت
effigies
صورت
version
صورت
hue
صورت
freckle
لک صورت
phases
صورت
phased
صورت
hues
صورت
phase
صورت
versions
صورت
invoice
صورت
formed
صورت
invoicing
صورت
invoices
صورت
figures
صورت
coat card
صورت
invoiced
صورت
facies
صورت
medals
صورت
rolls
صورت
figuring
صورت
constellation
صورت
list
صورت
rosters
صورت
mazard
صورت
shape
صورت
images
صورت
shapes
صورت
circumstantially
در صورت
forms
صورت
roster
صورت
figure
صورت
filed
صورت
image
صورت
statement
صورت
kalendar
صورت
visage
رو صورت
listings
صورت
visages
رو صورت
file
صورت
constellations
صورت
if possible
در صورت امکان
normal form
صورت هنجار
on foot
به صورت پیاده
nominal list
صورت اسامی
numerator
صورت کسر
normalized form
صورت هنجار
if possible
در صورت توانایی
processionize
صورت مجلس
normal form
صورت عادی
outside appearance
صورت فاهر
programme of work
صورت کارها
long robe
صورت کشیده
if so
در صورت مثبت
imbody
صورت خارجی
serials
و به صورت سری
impanel
در صورت نوشتن
list of promotiona
صورت ترفیعات
isolating
به صورت الکتریکی
isolate
به صورت الکتریکی
serial
و به صورت سری
isolates
به صورت الکتریکی
pictogram
صورت نگاشت
pictograph
صورت نگاره
nomenelature
صورت اسامی
proces verbal
صورت مجلس
reorganization
صورت جدید
primordial image
صورت ازلی
pictography
صورت نگاری
if necessary
در صورت لزوم
matricula
صورت اعضا
if need be
در صورت بایست
outward show
صورت فاهر
powder
پودر صورت
minutes
صورت جلسه
constellations
صورت فلکی
constellation
صورت فلکی
carry out
صورت گرفتن
record
صورت مذاکرات
transformation
تبدیل صورت
greasepaint
صورت گرتماشاخانه
formalism
صورت گرایی
asterism
صورت فلکی
at that rate
در این صورت
rosters
صورت کار
rosters
صورت نگهبانی
facets
صورت کوچک
facet
صورت کوچک
crackling
صورت نمکی
minute
صورت جلسه
burble
جوش صورت
burbled
جوش صورت
schedules
صورت فهرست
burbles
جوش صورت
scheduled
صورت فهرست
burbling
جوش صورت
schedule
صورت فهرست
incarnation
صورت خارجی
incarnations
صورت خارجی
forgeries
صورت سازی
forgery
صورت سازی
anyhow
در هر صورت بهرجهت
plural
صورت جمع
bill of fare
صورت غذا
semblance
صورت فاهر
roster
صورت کار
roster
صورت نگهبانی
bills of fare
صورت غذا
court card
صورت :شاه
decrepitation
صورت نمکی
formed
صورت دیس
difference tone
صورت افتراقی
form
صورت دیس
enumeration
صورت ریز
erythema
گل انداختن صورت
externallze
صورت فاهردادن
formation
صورت بندی
f.artery
شریان صورت
face card
ورق صورت
apparitions
صورت وهمی
apparition
صورت وهمی
formulation
صورت بندی
free list
صورت مجانی ها
powders
پودر صورت
conditionality
صورت شرطی
complement form
صورت متمم
forms
صورت دیس
bill of exceptions
صورت استثنائات
bill of goods
صورت کالا
bill of material
صورت قطعات
bill of quantities
صورت مقداری
bill of sale
صورت فروش
breadboard
می صورت گیرد
archetypes
صورت ازلی
archetype
صورت ازلی
inventory
صورت کالا
canonical form
صورت متعارفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com