Dictiornary-Farsi | درونی چسبنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
innate	درونی چسبنده


Other Matches

internal furnace	کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
cohesive material	مواد چسبنده چسبنده
dynamically	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
sticking	چسبنده
inherent	چسبنده
tough	چسبنده
tougher	چسبنده
toughest	چسبنده
viscid	چسبنده
sticky	چسبنده
glutinous	چسبنده
clinging	چسبنده
sticktight	چسبنده
gooey	چسبنده
gummy	چسبنده
gummiest	چسبنده
gummier	چسبنده
tenacious	چسبنده
adhesive	چسبنده
adhesives	چسبنده
agglutinative	چسبنده
adnascent	چسبنده
cohesive materials	مواد چسبنده
remora	ماهی چسبنده
tenaculum	الت چسبنده
adhesively	بطور چسبنده
sticky charge	خرج چسبنده
tenacious	چسبنده سفت
semiliquid	مایع چسبنده
heavy	مسیر پر از گل چسبنده
adhesive wax	موم چسبنده
binding material	مصالح چسبنده
stick-on	چسبنده چسبناک
bituminous binder	چسبنده قیری
hot setting adhesive	چسبنده گرم
coherent materials	مواد چسبنده
adhesive force	نیروی چسبنده
heavier	مسیر پر از گل چسبنده
heaviest	مسیر پر از گل چسبنده
heavies	مسیر پر از گل چسبنده
gluten	ماده چسبنده گندم
binder	چسبان مواد چسبنده
goo	ماده چسبنده و لزج
gumbo	گل چسبنده و زیاد در مسیراسبدوانی
binders	چسبان مواد چسبنده
library paste	نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
intrinsic	درونی
infelt	درونی
intestines	درونی
endogenous	درونی
intestine	درونی
indoor	درونی
subjective	درونی
inmost	درونی
inner	درونی
insides	درونی
inside	درونی
internal	درونی
in-	درونی
in-	:درونی
in	درونی
in	:درونی
innermost	درونی
tumble home	خم درونی
interiors	درونی
civil	درونی
inward	درونی
interior	درونی
inner speech	گفتار درونی
internal conversion	تبدیل درونی
internal energy	انرژی درونی
interflow	جریان اب درونی
interior affairs	کارهای درونی
internal font	فونت درونی
internal pressure	فشار درونی
ingrowth	رویش درونی
internal consistency	هماهنگی درونی
inflow	ریزش درونی
internal command	فرمان درونی
logarithmic viscosity number	گرانروی درونی
indravgnt	جریان درونی
internal inhibition	بازداری درونی
inner loop	حلقه درونی
inherent viscosity	گرانروی درونی
intercorrelation	وابستگی درونی
interiority	درونی بودن
inner shell electron	الکترون درونی
internal force	نیروی درونی
internal friction	اصطکاک درونی
internal friction	سایش درونی
intrinsic approach	رهیافت درونی
intrinsic motivation	انگیزش درونی
loggia	ایوان درونی
pore pressure	فشار درونی
subjectivity	درونی بودن
the inner layer	لایه درونی
the inner layer	چینه درونی
in-fighting	کشمکش درونی
archivolt	قوس درونی
springing of soffit	پاطاق درونی
spring of intrados	پاطاق درونی
intrados springing line	پاطاق درونی
internal phase	فاز درونی
internal reflection	انعکاس درونی
internal secretion	ترشح درونی
internal temperature	دمای درونی
internal vibrator	لرزاننده درونی
internal work	کار درونی
internality	درونی بودن
intrados	قوس درونی
aula	حیاط درونی
interpolation	براورد درونی
internalises	درونی کردن
internalization	درونی ساختن
bal badak	تیغ درونی پا
cooptation	انتخاب درونی
internalizes	درونی کردن
ductless gland	غده درونی
esoteric	رمزی درونی
internalised	درونی کردن
internalising	درونی کردن
indoor	درونی داخلی
pectorals	صدری درونی
interpolations	براورد درونی
interior	درونی درون
interiors	درونی درون
dynamic	نیروی درونی
dynamically	نیروی درونی
pectoral	صدری درونی
internalized	درونی کردن
internalize	درونی کردن
inmost thoughts	اندیشههای درونی
endoderm	پرده درونی
endophasia	تکلم درونی
internalizing	درونی کردن
enteroceptor	گیرنده درونی
interoceptor	گیرنده درونی
entophyte	انگل درونی
endocardium	پرده درونی دل
endogenous event	رویداد درونی
endocrane	سطح درونی جمجمه
endosporium	غشاء درونی تخم
internist	متخصص داروهای درونی
midland	بین الارضین درونی
psychogenesis	پیدایش نیروی درونی
mesophyll	بافت درونی برگ
inwarness	بطون درونی بودن
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
sacrp	دیوار درونی خندق
scarp	دیوار درونی خندق
internal hard disk	دیسک سخت درونی
endospore	غشاء درونی تخم
internal torque	گشتاور نیروی درونی
autotelic	دارای قصد درونی
internal evidence	مدارک یاگواه درونی
endometritis	اماس درونی زهدان
endo arterities	اماس درونی شریان
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
endometrium	پرده درونی زهدان
internal consistency coefficient	ضریب همسانی درونی
endocarp	حلقه درونی میوه
enostosis	اماس درونی استخوان
thermionic arc	قوس گرمیونایی درونی
internalization	درونی یا باطنی کردن
inside berm	سکوی شیببر درونی
inner work function	انرژی خروج درونی
internal resisting moment	لنگر مقاوم درونی
inherent [in] <adj.>	درونی [ماندگار] [ذاتی]
endocarditis	اماس غشاء درونی دل
internal sort	مرتب کردن درونی
inside	نزدیک به مرکز بخش درونی
insides	نزدیک به مرکز بخش درونی
extruded corner	[پیش آمدگی گوشه درونی]
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
endosarc	قسمت درونی سفیده سلول
endocardial	وابسته به پرده درونی دلhypoblast
interoceptive	وابسته به انگیزش وتحریک درونی
internal friction	مالش درونی سایش داخلی
escarp	سرازیری درونی خندق یاخاکریز
internal ophthalmia	اماس درونی تخم چشم
endoskeleton	استخوان بندی درونی حیوان
limpet mines	مین ناو چسب مین چسبنده دریایی
entoptics	شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
to protect home industry	صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
auscultator	گوش کننده صداهای درونی بدن
field glass	عدسی درونی دوربین یاذره بین
intramural	واقع در این سوی دیوارها درونی
integrated	مودمی که بخش درونی سیستم باشد
locks	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
gutters	فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
smoke consumer	اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
intima	درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
gutter	فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
proprioceptive	تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.	روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
psychogenesis	ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
epicanthus	لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
Marxist	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد