Dictiornary-Farsi | درون یابی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
interpolation	درون یابی
interpolations	درون یابی


Search result with all words

interpolate	درون یابی کردن
interpolated	درون یابی کردن
interpolates	درون یابی کردن
interpolating	درون یابی کردن
Other Matches

involution	توان یابی قوه یابی
intercoastal	رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
in line processing	پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
attainments	دست یابی
fault diagnosis	عیب یابی
accesses	دست یابی
interpolations	میان یابی
positioning	موقع یابی
attainment	دست یابی
quadricycle	چهارچرخه یابی
accessing	دست یابی
termination	پایان یابی
debugger	اشکال یابی
range finding	مسافت یابی
direction finding	جهت یابی
orientating	جهت یابی
orientates	جهت یابی
orientate	جهت یابی
survey	زمینه یابی
position finding	موقعیت یابی
localization	موضع یابی
insinuation	رخنه یابی
achievement	دست یابی
error detection	خطا یابی
fault detection	عیب یابی
addressing	نشانی یابی
marketing	بازار یابی
fault finding	عیب یابی
achievements	دست یابی
fringing	ریشه یابی
goniometry	زاویه یابی
knowledge acquisition	آگاهی یابی
mark sensing	نشان یابی
obstacle sense	حس مانع یابی
castaway	عمق یابی
i. and evdevolution	توان یابی
interpolation	میان یابی
factoring	عامل یابی
accessed	دست یابی
calibration	خصلت یابی
summation	مجموع یابی
cost finding	ارزش یابی
extrapolation	برون یابی
trapping	غلط یابی
sourcing	منابع یابی
ranging	مسافت یابی
extrapolations	برون یابی
edgings	حاشیه یابی
edging	حاشیه یابی
matchmaking	زوج یابی
troubleshooting	اشکال یابی
location	مکان یابی
troubleshooting	عیب یابی
levelling	ارتفاع یابی
acquisition	هدف یابی
surveys	زمینه یابی
locations	مکان یابی
surveyed	زمینه یابی
castaways	عمق یابی
patterning	طرح یابی
access	دست یابی
acquisitions	هدف یابی
signal detection	علامت یابی
orientation	جهت یابی
job costing	هزینه یابی کار
aerial target aquisition	هدف یابی هوایی
attitude survey	زمینه یابی نگرش
plumb	ژرف یابی کردن
detailing	یات و مسیر یابی
acoustic minehunting	مین یابی صوتی
absurdities test	ازمون مهمل یابی
detail	یات و مسیر یابی
flash ranging	مسافت یابی نوری
frigid manners	اطوارخنک یابی مزه
ranging	مسافت یابی کردن
extender board	وسیله عیب یابی
excitor	عصب یابی محرک
cost centre	مرکز هزینه یابی
cost unit	واحد هزینه یابی
direction finding	جهت یابی کردن
direction finding aerial	انتن جهت یابی
direction finding station	پست جهت یابی
traces	رد یابی کردن نشان
traced	رد یابی کردن نشان
trace	رد یابی کردن نشان
extrapolating	برون یابی کردن
direction finding	سمت یابی کردن
extrapolates	برون یابی کردن
extrapolated	برون یابی کردن
extrapolate	برون یابی کردن
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
item scaling	مقیاس یابی پرسشها
spatial orientation	موقعیت یابی فضایی
space orientation	موقعیت یابی فضایی
sound ranging	مسافت یابی صوتی
performance evaluation	ارز یابی کارایی
radio direction finding	جهت یابی بی سیم
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
marginal costing	هزینه یابی نهایی
random processing	با دست یابی تصادفی
marginal costing	هزینه یابی نهائی
quick access	با دست یابی تند
locate mode	باب مکان یابی
spots	مسافت یابی کردن
localization of function	موضع یابی کارکرد
spot	مسافت یابی کردن
survey tests	ازمونهای زمینه یابی
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
sound	عمق یابی کردن
parallel access	با دست یابی موازی
sounds	عمق یابی کردن
sounded	عمق یابی کردن
soundest	عمق یابی کردن
target aquisition	سیستم هدف یابی
three dimensional direction finding	جهت یابی فضایی
knotty pate	ادم خرف یابی کله
snip	ادم کوچک یابی اهمیت
dumb barge	کرجی بی بادبان یابی موتور
eventration	جنین بی شکم یابی روده
disinterestedly	ازروی بی طرفی یابی علاقگی
tomnoddy	ادم خرف یابی کله
an unerring aim	نشان درست یابی خطا
stramline flow	جریان موازی یابی ممانعت
paramorphous	دارای خاصیت تغییر یابی
snipped	ادم کوچک یابی اهمیت
paramorphic	دارای خاصیت تغییر یابی
snipping	ادم کوچک یابی اهمیت
costing and pricing	هزینه یابی و قیمت گذاری
inelegantly	ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
echo sounding	عمق یابی انعکاس صوت
locates	مستقر ساختن مکان یابی کردن
located	مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating	مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate	مستقر ساختن مکان یابی کردن
quadrantal	مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
in suspense	درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
contumeliously	ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
high frequency radio direction finding	جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
range sensing	تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
flash ranging location	تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
quadrantal points	نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
there is no royal road to learning <proverb>	تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
ES IS	امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
landscape	جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes	جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaping	جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped	جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
abintra	از درون
endogenous	درون زا
inward	درون
endocarp	درون بر
ben	درون
internally	از درون
reentrant	درون رو
interior	درون
interiors	درون
inhaul line	درون کش
insides	درون
inly	از درون
inside	درون
cores	درون
core	درون
interiorly	از درون
inbound	به درون
in the recesses of the heart	در درون دل
influent	درون ریز
introversion	درون گرایی
intrafusal	درون دوکی
self reflection	درون اندیشی
idiotropic	درون نگر
intraindividual	درون فردی
intrapersonal	درون فردی
subjectivism	درون گرایی
intramolecular	درون ذرهای
ingression	درون روی
transcrystalline	درون بلورهای
underground water	اب درون زمین
ingrowing	درون رویان
interstitial	درون شبکهای
intracranial	درون جمجمهای
intradermal	درون پوستی
insalivate	درون یورش
inrush	درون یورش
ataraxia	ارامش درون
intradermic	درون پوستی
autochthonous	درون خیز
inner directed	درون وابسته
inbreeding	درون همسری
inlier	درون هشته
intracellular	درون یاختهای
endogenous	درون زاد
intramolecular	درون مولکولی
intramuscular	درون ماهیچهای
online	درون خطی
endosmose	درون راند
endoscope	درون بین
endocrinology	درون ریزشناسی
endoderm	درون پوست
endogamous	درون همسری