English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
base plug درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
Other Matches
closing plug درپوش گلوله درپوش دهانه
closing plug درپوش
stoppers درپوش
capping درپوش
shutter درپوش
seals درپوش
plug درپوش
seal درپوش
plugging درپوش
shutters درپوش
bonnet درپوش
bonnets درپوش
coping =capping درپوش
hood درپوش
hoods درپوش
busway درپوش
stopper درپوش
plugs درپوش
radiator cowl درپوش رادیاتور
septum درپوش غشایی
rubber stopper درپوش لاستیکی
end plug درپوش لوله
gas cap درپوش گاز
gearbox case cap درپوش گیربکس
cell cover درپوش باتری
panel ورقه درپوش
panels ورقه درپوش
plug شمع درپوش
plugging شمع درپوش
hatch cover درپوش دوردریچه
plugs شمع درپوش
coverings حاوی بودن درپوش
covers حاوی بودن درپوش
cover حاوی بودن درپوش
barge [سنگ درپوش سنتوری]
septum درپوش غشایی خودبند
hawse buckler درپوش حفره زنجیر لنگر
dog down بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
inferiors تحتانی
bottoms کف تحتانی
lower limit حد تحتانی
inferior تحتانی
subjecent تحتانی
bottom کف تحتانی
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
staddle قسمت تحتانی
underpart بخش تحتانی
lower floor طبقه تحتانی
bottom die حدیده تحتانی
undercurrents جریان تحتانی
undercurrent جریان تحتانی
base ignition احتراق تحتانی
beneath تحتانی تحت نفوذ
pile foot قسمت تحتانی شمع
paraplegia فلج اندامهای تحتانی
garboard strake باریکه تحتانی ناو
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
crankcase bottom o.lower half قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
mammatus ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
hemlines لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
hemline لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
kruger flap فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
ballistics of penetration شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
underpasses گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
cartridges گلوله
globe گلوله
gunshot گلوله
cartridge گلوله
cannon proof ضد گلوله
projectile گلوله
fire ball گلوله
glomerule گلوله رگ
gunshots گلوله
pellet گلوله
bullets گلوله
ball گلوله
rounds گلوله ها
bullet گلوله
shot گلوله
shots گلوله
bullet-proof ضد گلوله
shell proof ضد گلوله
clue گلوله نخ
clues گلوله نخ
line shot گلوله در خط
globes گلوله
roundest گلوله
round گلوله
incendiary گلوله اتش زا
snow ball گلوله برف
bullets گلوله تفنگ
shrapnel shell گلوله انفجاری
star shell گلوله منور
sugarplum گلوله نبات
to round up گلوله کردن
smoke round گلوله دودانگیز
buckshot گلوله سربی
base fuze ماسوره ته گلوله
plumb گلوله سربی
single shot گلوله منفرد
ballistic trajectory خط سیربالیستیکی گلوله
smoke projectile گلوله دودانگیز
star shell گلوله نورافشان
to toll up گلوله شدن
tracer shell گلوله رسام
trial shot گلوله ازمایشی
bombardment گلوله باران
shells گلوله توپ
shelling گلوله توپ
shell گلوله توپ
bombardments گلوله باران
shafts خدنگ گلوله
shaft خدنگ گلوله
trajectories مسیر گلوله
trajectories خط سیر گلوله
gunshot wound زخم گلوله
fragmenting بسک گلوله
fragment بسک گلوله
bullet-proof پاد گلوله
bullet-proof ضد گلوله کردن
lost گلوله ناپیدا
trajectory خط سیر گلوله
trajectory مسیر گلوله
fragments بسک گلوله
starshell گلوله منور
globus hystericus گلوله هیستریایی
gilding metal روکش گلوله
gas shell گلوله دودانگیز
plumb bob گلوله شاقول
fixed shell گلوله متصل
potshot گلوله هوایی
equivalent service rounds گلوله معادل
drill ammunition گلوله مشقی
projectile flat سکوی گلوله
illumination round گلوله منور
piercing shell گلوله ثاقب
illuminating shell گلوله منور
line of impact خط اصابت گلوله
live round گلوله جنگی
gun stone گلوله توپ
gun shot گلوله توپ
loading tray سینی پر کن گلوله
graupel گلوله برف
number of rounds تعداد گلوله ها
ounce of lead گلوله سربی
rotating band کمربند گلوله
conglobate گلوله شدن
clew گلوله نخ گره
bulletproof ضد یا مانع گلوله
shell fragments بسک گلوله
shell fragments قطعات گلوله
blank catridge گلوله سلام
blank cartridge فشنگ بی گلوله
shell proof ضد نفوذ گلوله
base spray بسکهای ته گلوله
shell room انبار گلوله
shilleilagh گلوله شلیلاق
burst center مرکز گلوله
can , not observe گلوله ناپیدا
clew گلوله کردن
center of burst مرکزاصابت گلوله
cease loading گلوله را پرنکنید
cartouche گلوله توپ
cartouch گلوله توپ
canon ball گلوله توپ
cannonball گلوله توپ
cannon shot گلوله توپ
cannon proof ضد گلوله توپ
shoot down با گلوله کشتن
delivery فروریختن گلوله
plummeting گلوله سربی
plummets گلوله سربی
beehives گلوله ضد نفر
ball گلوله کردن
deliveries فروریختن گلوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com