English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
apprehensive درک کننده باهوش
Other Matches
heavyweight باهوش
heavyweights باهوش
shrewd باهوش
on the ball <idiom> باهوش
smarts باهوش
smarting باهوش
smartest باهوش
smarter باهوش
smarted باهوش
shrewder باهوش
smart باهوش
spiffy باهوش
knacky باهوش
keen witted باهوش
bright باهوش
brighter باهوش
brightest باهوش
understandings باهوش
understanding باهوش
shrewdest باهوش
precocious باهوش
smart باهوش شیک
smatt زیبا باهوش
spry فرز باهوش
intelligential عقلانی باهوش
keenest زیرک باهوش
gleg حساس باهوش
sagacious باهوش بافراست
men of intellgence مردم باهوش
smarted باهوش شیک
cleverest باهوش با استعداد
to have brains باهوش بودن
nobody's fool <idiom> شخص باهوش
cleverer باهوش با استعداد
clever باهوش با استعداد
keen زیرک باهوش
perceptive حساس و باهوش
have something on the ball <idiom> باهوش ،زرنگ
trick of the trade <idiom> باهوش وذکاوت
smarts باهوش شیک
smarting باهوش شیک
smartest باهوش شیک
smarter باهوش شیک
poodle نوعی سگ پشمالوی باهوش
the baby takes notice بچه باهوش است
poodles نوعی سگ پشمالوی باهوش
head piece ادراک ادم باهوش
knowledgeable قابل درک باهوش
swish صدای ضربت تازیانه باهوش
swishing صدای ضربت تازیانه باهوش
swishes صدای ضربت تازیانه باهوش
swished صدای ضربت تازیانه باهوش
wise guy <idiom> باهوش تراز بقیه جلودادن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
shiner ادم باهوش ادم زرنگ
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheezy خس خس یا خر خر کننده
solvents اب کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
mumbler من من کننده
deletive حک کننده
fluxing oil اب کننده
bender خم کننده
benders خم کننده
syncopator غش کننده
swooner غش کننده
bidders کننده
fizzy کف کننده
repudiationist رد کننده
bidder کننده
thinner کم کننده
catterer پچ پچ کننده
puffer پف کننده
whisperer پچ پچ کننده
sensor حس کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
fillet پر کننده
solver حل کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
crusher له کننده
bandwidth یچ کننده
doer کننده
doers کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com