Total search result: 204 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bullied |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
bullies |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
bully |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
bullying |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
|
|
Other Matches |
|
heads up |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
driver |
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ |
drivers |
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
appropriation |
تصاحب |
seis |
تصاحب کردن |
make oneself the owner of |
تصاحب کردن |
possession |
تصاحب توپ |
face off |
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو |
dawns |
اغاز اغاز شدن |
dawned |
اغاز اغاز شدن |
dawn |
اغاز اغاز شدن |
dawning |
اغاز اغاز شدن |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
take possession of |
متصرف شدن تصاحب کردن تملک کردن |
engagements |
درگیری |
engagement |
درگیری |
contention |
درگیری |
contentions |
درگیری |
involvement |
درگیری |
contretemps |
درگیری |
brakes |
قطع درگیری |
rules of engagement |
قوانین درگیری |
jaw clutch coupling |
درگیری دندانه |
braking |
قطع درگیری |
engagements |
درگیری با دشمن |
disengagement |
قطع درگیری |
self involvement |
خود- درگیری |
braked |
قطع درگیری |
engagement |
درگیری با دشمن |
brush with the law <idiom> |
درگیری با قانون |
brake |
قطع درگیری |
set-tos |
مشت بازی درگیری |
set-to |
مشت بازی درگیری |
cease engagement |
درگیری را قطع کنید |
set to |
مشت بازی درگیری |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هواپیماها |
gear in |
درگیری دو چرخ دنده |
break off position |
نقطه قطع درگیری |
rules of engagement |
روشهای درگیری پدافند هوایی |
catalytic |
ترغیب کننده دشمن به درگیری |
coupling |
جفت شدگی اتصال درگیری |
cease engagement |
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید |
gear arrangment |
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده |
engagement control |
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن |
tactical reconnaissance |
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است |
gates |
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی |
gate |
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی |
liners |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
liner |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
fewer |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
few |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
fewest |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
igo |
علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی |
heading crossing angle |
زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری |
tied on |
در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است |
armed peace |
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند |
dead time |
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود |
dead freight |
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود |
vertical |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
freeing |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
freed |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
free |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
frees |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
capacities |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
capacity |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
bitmap |
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و... |
fourth generation computers |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
quad |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
quads |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
bands |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
band |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
shareware |
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد. |
ieee |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
initio |
در اغاز |
getaway |
اغاز |
getaways |
اغاز |
venues |
اغاز |
venue |
اغاز |
kick off |
اغاز |
originationu |
اغاز |
primordium |
اغاز |
scratch line |
خط اغاز |
terminus a que |
اغاز |
kick-offs |
اغاز |
initation |
اغاز |
kick-off |
اغاز |
insteps |
اغاز |
instep |
اغاز |
authorship |
اغاز |
inception |
اغاز |
exordium |
اغاز |
abinitio |
از اغاز |
get away |
اغاز |
inchoation |
اغاز |
jump off |
اغاز |
incipience or ency |
اغاز |
onset |
اغاز |
commencement |
اغاز |
initiation |
اغاز |
entrance |
اغاز |
outset |
اغاز |
entranced |
اغاز |
origin |
اغاز |
origins |
اغاز |
entrances |
اغاز |
entrancing |
اغاز |
beginning |
اغاز |
beginnings |
اغاز |
duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
joint tenants |
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد |
exerciser |
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید |
common use |
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک |
incipit |
شروع و اغاز |
commenced |
اغاز کردن |
launch |
اغاز کردن |
commences |
اغاز کردن |
commencing |
اغاز کردن |
begin |
اغاز کردن |
begins |
اغاز شدن |
incept |
اغاز کردن |
inaugurator |
اغاز کننده |
primed |
درجه یک اغاز |
primes |
درجه یک اغاز |
wire to wire |
از اغاز تا فرجام |
prime |
درجه یک اغاز |
debuts |
اغاز کار |
launching |
اغاز کردن |
launches |
اغاز کردن |
launched |
اغاز کردن |
begin |
اغاز شدن |
initial point |
نقطه اغاز |
commence |
اغاز کردن |
to take to |
اغاز نهادن |
push off |
اغاز کردن |
to push off |
اغاز کردن |
self initiated |
خود اغاز |
initiating |
اغاز کردن |
soft start |
اغاز نرم |
initiates |
اغاز کردن |
som |
اغاز پیام |
initiate |
اغاز کردن |
start bit |
بیت اغاز |
start of heading |
اغاز سرفصل |
start of message |
اغاز پیام |
start of taxt |
اغاز متن |
begins |
اغاز کردن |
nodal point |
نقطه اغاز |
uppermost |
از اغاز از ابتدا |
debut |
اغاز کار |
introductive |
اغاز کننده |
inaugurating |
اغاز کردن |
inaugurates |
اغاز کردن |
jump off |
اغاز حمله |
inaugurated |
اغاز کردن |
births |
اغاز کردن |
births |
اغاز زاد |
birth |
اغاز کردن |
birth |
اغاز زاد |
lead off |
اغاز کردن |
leadoff |
اغاز ضربت |
inaugurate |
اغاز کردن |
initiated |
اغاز کردن |
from a to izzard |
از اغاز تا انجام |
initialing |
واقع در اغاز |
initialled |
واقع در اغاز |
initialling |
واقع در اغاز |
at first |
در اغاز کار |
at the start |
در اغاز کار |
initialed |
واقع در اغاز |
alpha and omega |
اغاز و فرجام |
alphas |
اغاز شروع |
alpha |
اغاز شروع |
initials |
واقع در اغاز |
takeoffs |
اغاز پرش |
takeoff |
اغاز پرش |
inchoate |
اغاز کردن |
revivals |
اغاز رونق |
thru |
از اغاز تاانتها |
revival |
اغاز رونق |
initial |
واقع در اغاز |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
through |
از اغاز تا انتها کاملا |
stagger |
خط اغاز مسیر هر دونده |
kickoff |
ضربه اغاز بازی |
wire |
خط اغاز یا پایان مسابقه |
upfield |
نقطه اغاز بازی |
new departure |
اغاز رویه تازه |
era |
اغاز تاریخ عصر |
wires |
خط اغاز یا پایان مسابقه |