Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
to ride a race
در اسب دوانی شرکت کردن
Other Matches
horsey
وابسته به اسب دوانی معتاد به اسب دوانی
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
jockey
نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
jockeys
نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
races
اسب دوانی
horse racing
اسب دوانی
raced
اسب دوانی
race
اسب دوانی
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
jockeys
سوارکاراسب دوانی شدن
horse race
مسابقه اسب دوانی
race card
برنامه اسب دوانی
jockeying
اسب دوانی فریب
jockey
سوارکاراسب دوانی شدن
hurdles
اسب دوانی با پرش از ارتفاع
sweep stake
شرط بندی اسب دوانی
the hurdles
اسپ دوانی با پرش از موانع
sweepstake
شرط بندی در اسب دوانی
sweepstakes
شرط بندی در اسب دوانی
dashes
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
sweep stakes
شرط بندی اسب دوانی
dash
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
hippodrome
[میدان اسب دوانی یونانی]
hurdle race
اسب دوانی با پرش از موانع
hippodrome
میدان اسب دوانی سیرک
pari mutuel
شرط بندی در اسب دوانی
hurdle
اسب دوانی با پرش از ارتفاع
postward
بسوی محل شروع اسب دوانی
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
poolroom
اطاق شرط بندی مسابقه اسب دوانی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
derbies
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
derby
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
totalizer
ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalisator
ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizator
ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
participation
شرکت کردن
partaken
شرکت کردن
partake
شرکت کردن
partaking
شرکت کردن
to play at
شرکت کردن در
stand in
شرکت کردن
stand-ins
شرکت کردن
take a hand at
شرکت کردن در
contribute
شرکت کردن
participated
شرکت کردن
contributed
شرکت کردن
contributing
شرکت کردن
partook
شرکت کردن
stand-in
شرکت کردن
contributes
شرکت کردن
go into
شرکت کردن در
participates
شرکت کردن
participate
شرکت کردن
partakes
شرکت کردن
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
paddocks
میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
paddock
میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
join
شرکت کردن در پیوستن
to enter into p with another
باکسی شرکت کردن
take part
دخالت یا شرکت کردن
To sit for an examination.
درامتحان شرکت کردن
joins
شرکت کردن در پیوستن
intercommon
باهم شرکت کردن
joined
شرکت کردن در پیوستن
sit for an examination
در امتحانی شرکت کردن
contribute
شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributes
شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed
شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributing
شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
ringman
کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
participate
شرکت کردن سهیم شدن
conspires
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspired
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspire
درنقشه خیانت شرکت کردن
conspiring
درنقشه خیانت شرکت کردن
to undergo training
در یک دوره آموزشی شرکت کردن
participated
شرکت کردن سهیم شدن
participates
شرکت کردن سهیم شدن
partaken
شرکت کردن شریک شدن در
to a oneself in
شرکت کردن یاشریک شدن
partakes
شرکت کردن شریک شدن در
partaking
شرکت کردن شریک شدن در
partake
شرکت کردن شریک شدن در
totake parts in something
در چیزی شرکت یادخالت کردن
to subscribe to a charity
در دادن اعانهای شرکت کردن
hand
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
see to (something)
<idiom>
شرکت کردن یا کاری را انجام دادن
to empower somebody to participate
به کسی اجازه شرکت کردن دادن
to row a race
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
to move one's operation offshore
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
to bar somebody from a competition
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
take part
مداخله کردن شرکت کردن
enter into partnership with someone
شرکت کردن شراکت کردن
go in for
<idiom>
شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
to call a meeting of the board of directors
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
to go on a picnic
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
to go a mumming
در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
selling race
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
plater
صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
horsy
معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
partnership
شرکت
businesses
شرکت
partnerships
شرکت
fellowsh
شرکت
corporation
شرکت
associations
شرکت
contribution
شرکت
hand
شرکت
handing
شرکت
incorporation
شرکت
association
شرکت
firmer
شرکت
firmest
شرکت
company
شرکت
companies
شرکت
firms
شرکت
firm
شرکت
houses
شرکت
consociation
شرکت
contributions
شرکت
housed
شرکت
EIS
ول شرکت
concerns
شرکت
concern
شرکت
cahoot
شرکت
business
شرکت
house
شرکت
enterprises
شرکت
participation
شرکت
corporations
شرکت
enterprise
شرکت
airlines
شرکت هواپیمایی
equity
حق صاحبان شرکت
C.O
مخفف شرکت
corporatism
شرکت گرایی
principal
شرکت اصلی
tandy corporation
شرکت Tandy
aiding and abetting
شرکت در جرم
airline
شرکت هواپیمایی
winding up
انحلال شرکت
entry
شرکت کننده
intel corporation
شرکت اینتل
microsoft corporation
شرکت مایکروسافت
contributors
شرکت کننده
participating
شرکت کننده
affiliated company
شرکت وابسته
contributor
شرکت کننده
holding company
شرکت مالک
giant corporation
شرکت بزرگ
businesses
شرکت تجاری
acting company
شرکت عامل
equities
حق صاحبان شرکت
memorandum of association
اساسنامه شرکت
insurance company
شرکت بیمه
general partnership
شرکت تضامنی
sit in on
<idiom>
شرکت درجلسه
play ball with someone
<idiom>
شرکت منصفانه
holding company
شرکت مرکزی
principals
شرکت اصلی
house flag
پرچم شرکت
memorandom of association
اساسنامه شرکت
accession
شرکت در مالکیت
business
شرکت تجاری
founders
موسس شرکت
doctor to the company
پزشک شرکت
joint stock company
شرکت سهامی
stock company
شرکت سهامی
joint stock
شرکت سهامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com