Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (37 milliseconds)
English	Persian
file	در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
filed	در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
Other Matches
retain	ابقاء کردن نگاه داشتن
celebrates	نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating	نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrate	نگاه داشتن تقدیس کردن
retains	ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining	ابقاء کردن نگاه داشتن
retained	ابقاء کردن نگاه داشتن
to shut in	تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
memorialize	برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to save ones face	ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
c clamp	گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
intubation	فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
tackles	نگاه داشتن
refrained	نگاه داشتن
to give support to	نگاه داشتن
tackled	نگاه داشتن
to lay fast	نگاه داشتن
tackle	نگاه داشتن
refrains	نگاه داشتن
keep	نگاه داشتن
tackling	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
to stop [doing something]	نگاه داشتن
stop	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
to hang up	نگاه داشتن
to keep any one waiting	نگاه داشتن
stops	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
to keep in	نگاه داشتن
retained	نگاه داشتن
hold	نگاه داشتن
retaining	نگاه داشتن
to put to a pause	نگاه داشتن
retains	نگاه داشتن
holds	نگاه داشتن
refrain	نگاه داشتن
preservatize	نگاه داشتن
stayed	نگاه داشتن
stay	نگاه داشتن
to lock out	نگاه داشتن
retain	نگاه داشتن
refraining	نگاه داشتن
to keep away	دور نگاه داشتن
to keep on	پیوسته نگاه داشتن
to keep down	پایین نگاه داشتن
to keep the pot boiling	کارهارادرجریان نگاه داشتن
to keep in	روشن نگاه داشتن
to keep on	روشن نگاه داشتن
keep under one's hat <idiom>	پنهان نگاه داشتن
to keep on file	درپرونده نگاه داشتن
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
shroud	در زیرحجاب نگاه داشتن
shrouded	در زیرحجاب نگاه داشتن
freezes	ثابت نگاه داشتن
on ice <idiom>	دور نگاه داشتن
to keep at bay	معطل نگاه داشتن
journalize	دفترروزانه نگاه داشتن
commemorate	بیادگار نگاه داشتن
enwomb	در رحم نگاه داشتن
wedging	باگوه نگاه داشتن
wedges	باگوه نگاه داشتن
wedged	باگوه نگاه داشتن
wedge	باگوه نگاه داشتن
freeze	ثابت نگاه داشتن
hold down	مطیع نگاه داشتن
impark	در محوطه نگاه داشتن
hide	مخفی نگاه داشتن
hides	مخفی نگاه داشتن
stunts	کوتاه نگاه داشتن
inshrine	با حرمت نگاه داشتن
to behave oneself	ادب نگاه داشتن
inurn	در فرف نگاه داشتن
commemorated	بیادگار نگاه داشتن
stunting	کوتاه نگاه داشتن
to pick up oneself	خودرا نگاه داشتن
keep on	بازهم نگاه داشتن
stunt	کوتاه نگاه داشتن
to hold in trust	بطورامانت نگاه داشتن
to hush up	ساکت نگاه داشتن
commemorates	بیادگار نگاه داشتن
commemorating	بیادگار نگاه داشتن
depository	بایگانی مدارک بایگانی راکد
hold over	برای اینده نگاه داشتن
smothers	در دل نگاه داشتن خفه شدن
spared	برای یدکی نگاه داشتن
pawl	باگیره یاعایق نگاه داشتن
smothering	در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothered	در دل نگاه داشتن خفه شدن
smother	در دل نگاه داشتن خفه شدن
commemorated	نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorates	نگاه داشتن جشن گرفتن
saves	رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved	رهایی بخشیدن نگاه داشتن
to time a race	وقت مسابقهای را نگاه داشتن
commemorating	نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorate	نگاه داشتن جشن گرفتن
save	رهایی بخشیدن نگاه داشتن
keep something at bay <idiom>	[چیزی را دور نگاه داشتن]
Keep somebody at bay <idiom>	[کسی را دور نگاه داشتن]
to rein up	جلو اسب را نگاه داشتن
spared	درذخیره نگاه داشتن مضایقه
spare	درذخیره نگاه داشتن مضایقه
spare	برای یدکی نگاه داشتن
to observe the proprieties	اداب معاشرت را نگاه داشتن
exclude	راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
excludes	راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to p a vehicle or horse	جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
to keep on	در نیاوردن [نگاه داشتن] [جامه یا کلاه]
enchain	در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
cellarage	حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
fish globe	شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
pinfold	جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
to trainb arms	تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
outrigger	چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
laniard	طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
clipboard	تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards	تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
to hold any one to ransom	کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
planch	صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
to stop somebody or something	کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
guard	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
filed	بایگانی کردن
archive	بایگانی کردن
archival	بایگانی کردن
file	بایگانی کردن
keep on file	بایگانی کردن
to keep time	موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
misfile	بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
record	مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
file	ستون کردن بایگانی کردن
filed	ستون کردن بایگانی کردن
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
intubate	لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
to plagiarize	در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy	در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib	در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
stare	رک نگاه کردن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on	نگاه کردن
stared	رک نگاه کردن
regarded	نگاه کردن
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
to look on with	نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
to watch	نگاه کردن
squinny	کج کج نگاه کردن
leered	نگاه کج کردن
sees	نگاه کردن
stares	رک نگاه کردن
squint	چپ نگاه کردن
to dwell on	نگاه کردن
leer	نگاه کج کردن
squints	چپ نگاه کردن
eying	نگاه کردن
eye	نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
squinted	چپ نگاه کردن
leering	نگاه کج کردن
leers	نگاه کج کردن
see	نگاه کردن
regard	نگاه کردن
regards	نگاه کردن
ogle	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
registry	بایگانی
archive	بایگانی
file keeping	بایگانی
document register	بایگانی
filed	بایگانی
archives	بایگانی
file	بایگانی
records	بایگانی
registries	بایگانی
thumb one's nose <idiom>	با تنفر نگاه کردن
glim	نگاه اجمالی کردن
glows	نگاه سوزان کردن
stare	خیره نگاه کردن
gazes	بادقت نگاه کردن
keek	نگاه دزدانه کردن
look about	بهر سو نگاه کردن
pry	فضولانه نگاه کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com