Total search result: 202 (39 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
provide for in the budget |
در بودجه پیش بینی کردن |
|
|
Search result with all words |
|
to p for a sum in the budget |
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن |
Other Matches |
|
appropriation |
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف |
preliminary budget forecast |
پیش بینی مقدماتی بودجه |
finance |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
financed |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
finances |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
financing |
بودجه چیزی را تهیه کردن |
snub nosed |
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی |
snub-nosed |
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی |
pug nosed |
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی |
septum |
حفرههای بینی پره بینی |
schedules |
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن |
prediction |
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن |
schedule |
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن |
scheduled |
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن |
predictions |
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن |
to read people's hands |
کف بینی کردن |
second-guess |
پیش بینی کردن |
dopes |
پیش بینی کردن |
second-guessed |
پیش بینی کردن |
miscalculating |
بدپیش بینی کردن |
anticipate |
پیش بینی کردن |
augurs |
پیش بینی کردن |
auguring |
پیش بینی کردن |
augured |
پیش بینی کردن |
forecasts |
پیش بینی کردن |
second-guesses |
پیش بینی کردن |
expected |
پیش بینی کردن |
plans |
پیش بینی کردن |
plan |
پیش بینی کردن |
previse |
پیش بینی کردن |
prevision |
پیش بینی کردن |
prognosticate |
پیش بینی کردن |
foresee |
پیش بینی کردن |
nose-picking |
انگشت کردن در بینی |
foresees |
پیش بینی کردن |
second-guessing |
پیش بینی کردن |
expects |
پیش بینی کردن |
preparations |
پیش بینی کردن |
preparation |
پیش بینی کردن |
to make provision |
پیش بینی کردن |
augur |
پیش بینی کردن |
to blow one's nose |
بینی پاک کردن |
expecting |
پیش بینی کردن |
dope |
پیش بینی کردن |
expect |
پیش بینی کردن |
forecast |
پیش بینی کردن |
miscalculate |
بدپیش بینی کردن |
miscalculated |
بدپیش بینی کردن |
anticipates |
پیش بینی کردن |
anticipated |
پیش بینی کردن |
anticipating |
پیش بینی کردن |
second guess |
پیش بینی کردن |
forecasted |
پیش بینی کردن |
foreshow |
پیش بینی کردن |
miscalculates |
بدپیش بینی کردن |
antedates |
پیش بینی کردن جلوانداختن |
miscalculating |
پیش بینی غلط کردن |
to provide for old age |
پیش بینی روزگارپیری را کردن |
predicting |
قبلا پیش بینی کردن |
predict |
قبلا پیش بینی کردن |
preselect |
پیش بینی موضع کردن |
miscalculated |
پیش بینی غلط کردن |
miscalculate |
پیش بینی غلط کردن |
look forward to something <idiom> |
را لذت پیش بینی کردن |
antedate |
پیش بینی کردن جلوانداختن |
miscalculates |
پیش بینی غلط کردن |
predicts |
قبلا پیش بینی کردن |
antedated |
پیش بینی کردن جلوانداختن |
snuffling |
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی |
snuffle |
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی |
foretaste |
ازمایش قبلی پیش بینی کردن |
forecasts |
براورد کردن از قبل پیش بینی |
snuffles |
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی |
forecast |
براورد کردن از قبل پیش بینی |
snuffled |
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی |
forecasted |
براورد کردن از قبل پیش بینی |
extrapolated |
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن |
extrapolate |
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن |
extrapolates |
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن |
extrapolating |
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن |
emunctory |
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن |
budgeted |
بودجه |
budget line |
خط بودجه |
unfunded |
بی بودجه |
budgets |
بودجه |
budget |
بودجه |
possibilities line |
خط بودجه |
appropriation symbol |
کد بودجه |
budgeting |
بودجه ریزی |
budget comittee |
گروه بودجه |
municipal budget |
بودجه شهرداری |
budget constraint |
محدودیت بودجه |
budget ceiling |
سقف بودجه |
variable budget |
بودجه متغیر |
military funds |
بودجه نظامی |
family budget |
بودجه خانواده |
budget balance |
تعادل بودجه |
budget balance |
توازن بودجه |
budget bureau |
دفتر بودجه |
appropriation |
اختصاص بودجه |
appropriation limitation |
محدودیت بودجه |
budgetary |
مربوط به بودجه |
capital budget |
بودجه سرمایهای |
budget execution |
اجرای بودجه |
budget expenditures |
مخارج بودجه |
program budget |
بودجه برنامهای |
budget period |
دوره بودجه |
budget period |
زمان بودجه |
budget process |
فرایند بودجه |
budget process |
مراحل بودجه |
budget surplus |
مازاد بودجه |
budget surplus |
اضافه بودجه |
preliminary budget |
بودجه مقدماتی |
preliminary budget |
بودجه ابتدائی |
balanced budget |
بودجه متوازن |
development budget |
بودجه عمرانی |
budgetary appropriations |
تخصیص بودجه |
budgetary control |
کنترل بودجه |
budget determinant |
تعیین بودجه |
budget deficit |
کسر بودجه |
capital budget |
بودجه تاسیساتی |
budget credit |
اعتبار بودجه |
budget cycle |
گردش بودجه |
margins |
بودجه احتیاطی |
margin |
بودجه احتیاطی |
national budget |
بودجه ملی |
budget cycle |
مراحل بودجه |
budget data |
اطلاعات بودجه |
unified budget |
بودجه واحد |
cash budget |
بودجه نقدی |
unbalanced budget |
بودجه نامتوازن |
budget deficit |
کسری بودجه |
operating budget |
بودجه عملیاتی |
current budget |
بودجه جاری |
cyclical budget |
بودجه دورانی |
cyclical budget |
بودجه ادواری |
government budget |
بودجه دولت |
state budget |
بودجه دولت |
government dificit surplus |
کسر بودجه |
household budget |
بودجه خانوار |
deficit |
کسر بودجه |
administrative budget |
بودجه اداری |
financial budget |
بودجه مالی |
deficits |
کسر بودجه |
flexible budget |
بودجه متغیر |
family budget |
بودجه خانوار |
annual budget |
بودجه سالانه |
fixed budget |
بودجه ثابت |
guided propagation |
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار |
The budget deficit of 1980 . |
کسر بودجه سا ل1980 |
budget classification |
طبقه بندی بودجه |
budgeter |
تهیه کننده بودجه |
cyclically balanced budget |
بودجه متوازن ادواری |
capital budgeting |
بودجه بندی سرمایه |
deficit financing |
تامین کسر بودجه |
command budget estimate |
براورد بودجه یکان |
balanced budget theorem |
قضیه بودجه متوازن |
apportionment |
واگذاری سهمیه بودجه |
budgeteer |
تهیه کننده بودجه |
naval appropriation bill |
بودجه نیروی دریایی |
operating budget |
بودجه بهره برداری |
budget directive |
دستورالعمل تهیه بودجه |
national economic budget |
بودجه اقتصادی ملی |
flexible budget |
بودجه انعطاف پذیر |
vomer |
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی |
multiplier effect of a balanced budget |
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن |
deficit financing |
تامین مالی از راه کسر بودجه |
The welfare budget has been cut down. |
از بودجه رفاهی مقداری زده اند |
budgetary control |
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی |
appropriation language |
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان |
capital budget |
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید |
competroller |
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات |
balanced budget multiplier |
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن |
planning programming budgetting |
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای |
weather forecasts |
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی |
anticipated stock losses |
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده |
weather forecast |
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی |
anaglyph |
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی |
peace dividend |
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰ |
predicting interval |
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف |
slush fund |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
slush funds |
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود |
implied trust |
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد |
palmistry |
کف بینی |
noses |
بینی |
snivelled |
اب بینی |
mucus of the nose |
اب بینی |
snivel |
اب بینی |
snivelling |
اب بینی |
nasally |
از بینی |
neb |
بینی |
snoot |
بینی |
sniveling |
اب بینی |
pecker |
بینی |
snot |
اب بینی |
nozzle |
بینی |
nozzles |
بینی |
sniveled |
اب بینی |
chiromancy |
کف بینی |
rhinologist |
بینی |