Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
to make p in one's studies
در تحصیلات خود پیشرفت کردن
Other Matches
skip
[colloquial]
رها کردن
[تحصیلات]
cut
رها کردن
[تحصیلات]
skip
[colloquial]
قطع کردن
[تحصیلات]
cut
قطع کردن
[تحصیلات]
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
education
تحصیلات
to make headway
پیشرفت کردن
to unfold
پیشرفت کردن
come along
پیشرفت کردن
thrives
پیشرفت کردن
thriving
پیشرفت کردن
thrived
پیشرفت کردن
thrive
پیشرفت کردن
get ahead
<idiom>
پیشرفت کردن
to make way
پیشرفت کردن
make a dent in
<idiom>
پیشرفت کردن
furthers
پیشرفت کردن
furthering
پیشرفت کردن
progressed
پیشرفت کردن
to gain ground
پیشرفت کردن
progressing
پیشرفت کردن
here goes
<idiom>
پیشرفت کردن
progress
پیشرفت کردن
progresses
پیشرفت کردن
further
پیشرفت کردن
to make progress
پیشرفت کردن
furthered
پیشرفت کردن
R.E
تحصیلات مذهبی
education stand
میزان تحصیلات
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
curricula
دوره تحصیلات
graduate study
تحصیلات دانشگاهی
to look back
از پیشرفت خودداری کردن
continue your studies
تحصیلات خودرادنبال کنید
well educatd
دارای تحصیلات کافی
improved
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improve
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
upgrades
پیشرفت دادن تقویت کردن
improves
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
upgraded
پیشرفت دادن تقویت کردن
prospers
کامیاب شدن پیشرفت کردن
upgrading
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrade
پیشرفت دادن تقویت کردن
prospering
کامیاب شدن پیشرفت کردن
prosper
کامیاب شدن پیشرفت کردن
prospered
کامیاب شدن پیشرفت کردن
postgraduate
وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
curriculums
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculum
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
data processing curriculum
دوره تحصیلات پردازش داده
postgraduates
وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
flourishes
نشو ونما کردن پیشرفت کردن
flourished
نشو ونما کردن پیشرفت کردن
flourish
نشو ونما کردن پیشرفت کردن
middlebrow
شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
He is not too educated, but has plenty of horse sense .
تحصیلات چندانی ندارد ولی فهم وشعور دارد
cbl
آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
editors
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editor
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
realistic deterrence
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
Viewdata
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
advance
پیشرفت
progresses
پیشرفت
achievements
پیشرفت
achievement
پیشرفت
advances
پیشرفت
advancement
پیشرفت
headway
پیشرفت
lift
پیشرفت
lifted
پیشرفت
progressed
پیشرفت
progression
پیشرفت
progressions
پیشرفت
attainment
پیشرفت
progressing
پیشرفت
attainments
پیشرفت
undeveloed
بی پیشرفت
progress
پیشرفت
growth
پیشرفت
advance
پیشرفت
development
پیشرفت
improvement
پیشرفت
developments
پیشرفت
improvement
پیشرفت
progress
پیشرفت
progression
پیشرفت
accomplishment
پیشرفت
lifts
پیشرفت
advancing
پیشرفت
growths
پیشرفت
head way
پیشرفت
proceedings
پیشرفت ها
advances
پیشرفت ها
underdeveloped
کم پیشرفت
advancing
<adj.>
پیشرفت
lifting
پیشرفت
achievement age
سن پیشرفت
promotions
پیشرفت
improvements
پیشرفت
advance
پیشرفت
furtherance
پیشرفت
promotion
پیشرفت
going
پیشرفت
progress chaser
نافر پیشرفت
ongoing
درحال پیشرفت
proceeding
پیشرفت طرز
reaction progress
پیشرفت واکنش
progressivist
پیشرفت گرای
advances
پیشرفت پیشروی
advancing
پیشرفت پیشروی
progress
پیشرفت کار
progress of negotiations
پیشرفت مذاکرات
Luddites
پیشرفت گریز
velocity of advance
تندی پیشرفت
advances
: پیشروی پیشرفت
progress
پیشرفت پیشروی
Luddite
پیشرفت گریز
advance
پیشرفت پیشروی
progressed
پیشرفت پیشروی
technical progress
پیشرفت فنی
achievement motive
انگیزه پیشرفت
becalms
از پیشرفت بازداشتن
achievement quotient
بهر پیشرفت
becalming
از پیشرفت بازداشتن
n achievement
نیاز پیشرفت
achievement test
آزمون پیشرفت
degree of advancement
درجه پیشرفت
becalmed
از پیشرفت بازداشتن
becalm
از پیشرفت بازداشتن
achievement curve
منحنی پیشرفت
obstructionist
از پیشرفت کارمجلس را از
scholastic achievement
پیشرفت تحصیلی
academic achievement
پیشرفت تحصیلی
developmental stage
مرحله پیشرفت
accomplishment quotient
بهر پیشرفت
technological improvement
پیشرفت فنی
blooming
پیشرفت کننده
the a of the army
پیشرفت ارتش
aq
بهر پیشرفت
economic progress
پیشرفت اقتصادی
beat
پیشرفت زنش
developments
رشد پیشرفت
progresses
پیشرفت کار
progressed
پیشرفت کار
rises
پیشرفت ترقی
improvement curve
منحنی پیشرفت
progressing
پیشرفت پیشروی
progressing
پیشرفت کار
rise
پیشرفت ترقی
progresses
پیشرفت پیشروی
beats
پیشرفت زنش
capability
استعداد پیشرفت
achievement need
نیاز پیشرفت
accession
دخول پیشرفت
development
رشد پیشرفت
progressional
دارای پیشرفت تدریجی
progress reporting
گزارش پیشرفت کار
interim report
گزارش پیشرفت کار
spits
پیشرفت خشکی در دریا
progress payments
پرداختهای پیشرفت کار
labor augmenting tednological progress
پیشرفت تکنولوژی کارافزا
f. morement
جنبش برای پیشرفت
progress report
گزارش پیشرفت کار
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
spit
پیشرفت خشکی در دریا
proceeding
پیشرفت خلاصه مذاکرات
plain sailing
پیشرفت بدون مانع
advance
پیشرفت طولی ناو
advancement degree of reaction
درجه پیشرفت واکنش
advances
پیشرفت طولی ناو
achievement battery
مجموعه آزمون پیشرفت
promotions
ترفیع رتبه پیشرفت
promotion
ترفیع رتبه پیشرفت
advancing
پیشرفت طولی ناو
process
پیشرفت تدریجی ومداوم
california achievement tests
آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
boom
پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
boomed
پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
progress payments
پرداخت براساس پیشرفت کار
booming
پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
booms
پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
break through
رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
stanford achivement test
ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
lad der
وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود
fogyish
مانع پیشرفت قدیمی مسلک
country party
حزب هواخواه پیشرفت فلاحتی
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
mean higher high water
ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
underdeveloped areas
مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
daily progress report
گزارش روزانه پیشرفت کار
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
self development
پیشرفت نفس خود پیش برد
nephrotomy
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com