Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
inshrine
در حکم مزاریا معبد بودن برای
Other Matches
fit
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
شایسته بودن برای مناسب بودن
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
shrine
معبد
sacrarium
معبد
shrines
معبد
temples
معبد
temple
معبد
fane
معبد
meeting house
معبد
torii
مدخل معبد
jion
صدای معبد
camarin
معبد در کلیسا
anticum
جرز جلوی معبد
torii
طاق مدخل معبد
delphic
ساکن معبد دلف یونان
delphian
ساکن معبد دلف یونان
flamen
کاهن معبد یکی ازخدایان
parthenon
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
pantheon
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
pantheons
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
to stand ready for
[+ noun]
آماده بودن برای
misbecome
نامناسب بودن برای
just in case
برای مطمئن بودن
to stand ready to
[+ verb]
آماده بودن برای
to act
[as somebody]
پاسخگو بودن
[برای]
to keep ome's powder dry
برای هر رویدادی اماده بودن
to be clear to somebody
برای کسی واضح بودن
to be clear to somebody
برای کسی مشخص بودن
to look at the black side
[about something]
بدبین بودن
[برای چیزی]
to stand in the gap
برای دفاع اماده بودن
overtask
زیاد سنگین بودن برای
serves
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی دلپذیر بودن
[اشیا]
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی سازگار بودن
[اشیا]
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی مطبوع بودن
[اشیا]
served
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
end in itself
<idiom>
مکان کافی برای راحت بودن
turn up one's nose at
<idiom>
ردکردن خوب بودن برای کسی
serve
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be the obvious thing
[for somebody or something]
آشکار
[بدیهی]
بودن
[برای کسی یا چیزی]
clutch start
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to be on-call
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
parking siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
to go down
[in a particular way]
with somebody
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
validation
بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
waiting games
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting game
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
intestable
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
configured in
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
standstill
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
desqview
نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
corresponded
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbered
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumber
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job
<idiom>
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
lurk
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong
مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
validity of the credit
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurking
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belongs
مال کسی بودن وابسته بودن
belonged
مال کسی بودن وابسته بودن
lurks
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to look out
اماده بودن گوش بزنگ بودن
To be on top of ones job .
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
look out
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monitor
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
abuts
مماس بودن مجاور بودن
abutted
مماس بودن مجاور بودن
slouching
خمیده بودن اویخته بودن
agree
متفق بودن همرای بودن
resides
ساکن بودن مقیم بودن
abut
مماس بودن مجاور بودن
agrees
متفق بودن همرای بودن
agreeing
متفق بودن همرای بودن
slouches
خمیده بودن اویخته بودن
slouched
خمیده بودن اویخته بودن
appertains
مربوط بودن متعلق بودن
look for
منتظر بودن درجستجو بودن
having
مالک بودن ناگزیر بودن
have
مالک بودن ناگزیر بودن
urgency
فوتی بودن اضطراری بودن
reside
ساکن بودن مقیم بودن
resided
ساکن بودن مقیم بودن
slouch
خمیده بودن اویخته بودن
pend
معوق بودن بی تکلیف بودن
include
شامل بودن متضمن بودن
pertained
مربوط بودن متعلق بودن
moons
سرگردان بودن اواره بودن
disagree
مخالف بودن ناسازگار بودن
pertain
مربوط بودن متعلق بودن
haze
گرفته بودن مغموم بودن
precedes
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
abler
لایق بودن مناسب بودن
ablest
لایق بودن مناسب بودن
precede
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
to be due
مقرر بودن
[موعد بودن]
pertains
مربوط بودن متعلق بودن
includes
شامل بودن متضمن بودن
disagrees
مخالف بودن ناسازگار بودن
govern
نافذ بودن نافر بودن بر
governed
نافذ بودن نافر بودن بر
disagreeing
مخالف بودن ناسازگار بودن
governs
نافذ بودن نافر بودن بر
owe
مدیون بودن مرهون بودن
owed
مدیون بودن مرهون بودن
disagreed
مخالف بودن ناسازگار بودن
owes
مدیون بودن مرهون بودن
moon
سرگردان بودن اواره بودن
consists
شامل بودن عبارت بودن از
wanted
فاقد بودن محتاج بودن
consist
شامل بودن عبارت بودن از
consisted
شامل بودن عبارت بودن از
to stand for
نامزد بودن هواخواه بودن
appertaining
مربوط بودن متعلق بودن
appertained
مربوط بودن متعلق بودن
inhere
جبلی بودن ماندگار بودن
consisting
شامل بودن عبارت بودن از
appertain
مربوط بودن متعلق بودن
stravaig
سرگردان بودن بی هدف بودن
depend
مربوط بودن منوط بودن
depends
مربوط بودن منوط بودن
discord
ناجور بودن ناسازگار بودن
conditionality
شرطی بودن مشروط بودن
stravage
سرگردان بودن بی هدف بودن
want
فاقد بودن محتاج بودن
depended
مربوط بودن منوط بودن
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
stand
بودن واقع بودن
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com