English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
stern attack در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
Other Matches
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
judy در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
purple در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
stranger در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
air intercept رهگیری کننده هوایی
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
tracks در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracked در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air interception عمل رهگیری هوایی رهگیری کردن
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
bandwidth صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
timed زمانی که جمع کننده عمل جمع را انجام میدهد
times زمانی که جمع کننده عمل جمع را انجام میدهد
time زمانی که جمع کننده عمل جمع را انجام میدهد
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
steady فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
steadiest فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadied فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
merged باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی
steadying فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
mach no سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
interception رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
intercept point نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
many اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
music در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
middleman دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
day fighter هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
visual interceptor هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
well در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
wells در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
antisubmarine air escort هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
heading crossing angle زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
angle of elevation زاویه درجه
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
superfortress نوعی هواپیمای تانکر سوخت 6 موتوره هوایی
round angle زاویه 063 درجه
straight angle زاویه 081 درجه
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
slew گردش تحت زاویه 09 درجه
arcdegree درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
degree of arc درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
arc degree درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
degree درجه [یکای زاویه] [ریاضی]
elevation حرکت در ارتفاع زاویه درجه
elevations حرکت در ارتفاع زاویه درجه
sextant زاویه یا قوس دارای 06 درجه
obtuse منفرجه زاویه 09 تا 081 درجه
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
stratotanker نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
tally ho در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
rotation by ... گردش [چرخش] به مقدار ... [ درجه دما یا زاویه]
tied on در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
moustaches سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
offset point در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
sorties یک هواپیمای تک کننده
sortie یک هواپیمای تک کننده
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
abeam یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
trailers خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trailer خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
musub duchi موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
circuits یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit یچ کردن عملیات انجام میدهد
jackknifing [with trailer or semi-trailer] تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
gates مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
systems analysis شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
fasted که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
gates دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gates مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
fast که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
fastest که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
equivalence دروازهای که تابع معادل انجام میدهد
cable rigging tension chart جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
script که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
application کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
NOR function = مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
applications کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
magnetic hysteresis angle زاویه فاز جریان تحریک کننده
server کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
bracing قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد
grader ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
paralleled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
accounting package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
accounts package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
alu بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
satellite کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
satellites کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
parallels بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
generals برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
paralleling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
OCP پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
parallelling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
self- سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
rater درجه بندی کننده
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
NetBIOS که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
interlude تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
thresholds سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
interludes تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
threshold سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
print shop بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
threshholds سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
powers مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
non operable instruction دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
powering مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
boxes وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
powered مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
box وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
and دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
aircontroller کنترل کننده هوایی
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
daemon در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
operators مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
fragmentation امکان نرم افزاری که عمل یکپارچه سازی دیسک سخت را انجام میدهد
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com