English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English Persian
in ancient times در روزگار باستانی
Other Matches
classics ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicist دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicists دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
times روزگار
timed روزگار
time روزگار
in the days of در روزگار
period وقت روزگار
hard time روزگار سخت
the days of old روزگار پیشین
aftertime روزگار واپسین
langsyne در روزگار پیشین
f. and reflux تغییرات روزگار
reverses of fortune برگشت روزگار
dame fortune مادر روزگار
the hand of the time دست روزگار
periods روزگار نوبت
period روزگار نوبت
periods وقت روزگار
these days <adv.> در این روزگار
world عالم روزگار
worlds عالم روزگار
nowadays <adv.> در این روزگار
foretime روزگار پیشین
in this day and age <adv.> در این روزگار
at the present day <adv.> در این روزگار
antiquities روزگار باستان قدمت
neo hebraic age روزگار پیسن سنگ
antiquity روزگار باستان قدمت
To wreck some ones life . روزگار کسی راسیاه کردن
hang out <idiom> به بطالت گذراندن روزگار کردن
to beat the living daylights out of someone <idiom> دمار از روزگار کسی درآوردن
To know the vicessetudes ( up and downs ) of life . سرد وگرم روزگار را چشیدن
Saadi was a giant among men . سعدی از مردان بزرگ روزگار بود
make ends meet <idiom> باپول شخصی گذران روزگار کردن
antiquarian باستانی
gray باستانی
traditionary باستانی
archaic <adj.> باستانی
classically باستانی
relic باستانی
antiques باستانی
age old باستانی
relics باستانی
oldest باستانی
antiquary باستانی
antiquaries باستانی
ancient باستانی
old باستانی
older باستانی
age-old باستانی
antique باستانی
norseman اسکاندیناوی باستانی
aramaean زبان باستانی
northman اسکاندیناوی باستانی
classicism سبک باستانی
primer باستانی ابتدایی
ancient relics اثار باستانی
primers باستانی ابتدایی
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
primeval بسیار کهن باستانی
in ancient times در اوقات جهان باستانی
classicize درزمره ادبیات باستانی
avestan زبان باستانی ایران
Monumental design طرح آثار باستانی
paleograph نسخه خطی باستانی
ethiopic زبان باستانی حبشه
paleographic وابسته بخطوط باستانی
classical پیرو سبکهای باستانی
classical وابسته به ادبیات باستانی
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
gaul اهل کشور باستانی گل فرانسوی
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
pelta سپر یونانیان ورومیان باستانی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
veda کتاب مقدس باستانی هند
traditionalism سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
dorian وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
persepolis شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
doge لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
dithyramb سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
phygian فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com