English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English Persian
overland در روی زمین از راه زمینی
Search result with all words
terrestrial زمینی مربوط به زمین
epigene روی زمین تولید شده روی زمینی
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
Other Matches
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
tellurian زمینی
agrarian زمینی
territorial زمینی
sublunary زمینی
sub astral زمینی
earthly زمینی
tumbling زمینی
sublunar زمینی
predial or prae زمینی
subaerial رو زمینی
landed a زمینی
terrestrial زمینی
earth-bound زمینی
terrene زمینی
terraneous زمینی
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
potatoes سیب زمینی
army نیرو زمینی
armies نیرو زمینی
ground speed سرعت زمینی
groundnut بادام زمینی
murphy سیب زمینی
groundnuts بادام زمینی
ground return برگشت زمینی
ground return بازتاب زمینی
potato سیب زمینی
ground surveillance مراقبت زمینی
praties سیب زمینی
tater سیب زمینی
peanuts بادام زمینی
peanuts پسته زمینی
landmines مین زمینی
ground waves امواج زمینی
ground wave موج زمینی
terraqueous زمینی ودریایی
ground track مسیر زمینی
ground surveillance تجسس زمینی
terrestrial radiation تابشهای زمینی
terrestrial refraction شکست زمینی
army general staff ستادنیروی زمینی
gully دالان زمینی
gullies دالان زمینی
gulleys دالان زمینی
army attache وابسته زمینی
overland mail پست زمینی
ground control کنترل زمینی
graze burst ترکش زمینی
ground circuit مدار زمینی
apogee اوج زمینی
ground antenna انتن زمینی
earth antenna انتن زمینی
ground fire تیر زمینی
ground force نیروی زمینی
ground forces نیروی زمینی
army forces نیروهای زمینی
ground position موقعیت زمینی
ground position ایستگاه زمینی
ground observer دیدبان زمینی
perigee حضیض زمینی
land tail بنه زمینی
ground observation دیدبانی زمینی
ground nut بادام زمینی
ground liaison رابط زمینی
ground forces نیروهای زمینی
antenna ground انتن زمینی
bonus pass پاس زمینی
hypogean زیر زمینی
land forces نیروی زمینی
land mine مین زمینی
earthy زمینی دنیوی
land force n نیروی زمینی
floor lamps [American] آباژورهای زمینی
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
terrain corridor دالان زمینی
terrain return اکوی زمینی
land combat نبرد زمینی
earth nut بادام زمینی
terrestrial وضعیت زمینی
hypogeous زیر زمینی
hypogeal زیر زمینی
floor lamp [American] آباژور زمینی
infernal regions دیارزیر زمینی
standard lamp [British] آباژور زمینی
floor lamp اباژور زمینی
groundling گیاه زمینی
tellurian matter ماده زمینی
landmine مین زمینی
peanut بادام زمینی
subterraneous زیر زمینی
mail gram پست زمینی
suberranean زیر زمینی
peanut پسته زمینی
monkey nut بادام زمینی
table water سفره اب زیر زمینی
subway ترن زیر زمینی
undercroft اتاق زیر زمینی
rootstock ساقه زیر زمینی
crisp سیب زمینی برشته
task group گروه ماموریت زمینی
tellurous دارای تلوریوم زمینی
potatoes انواع سیب زمینی
gnome جنی زیر زمینی
telluric دارای تلوریوم زمینی
tumbler ژیمناست زمینی کار
subway راه زیر زمینی
potato salad سالاد سیب زمینی
gnomes جنی زیر زمینی
armies ارتش نیروی زمینی
rhizmatous مانندساقه زیر زمینی
crisper سیب زمینی برشته
crisps سیب زمینی برشته
landmarks علامت مشخصه زمینی
landmark علامت مشخصه زمینی
sweet potato سیب زمینی شیرین
peanut butter خمیر بادام زمینی
army ارتش نیروی زمینی
secretary of the army وزیر نیروی زمینی
potato انواع سیب زمینی
subways ترن زیر زمینی
crispest سیب زمینی برشته
chipmunks موش خرمای زمینی
subterranean roots ریشههای زیر زمینی
chipmunk موش خرمای زمینی
subways راه زیر زمینی
surface mission ماموریت دفاع زمینی
hotpot آبگوشت سیب زمینی
hotpots آبگوشت سیب زمینی
pignut یکنوع بادام زمینی
sweet potatoes سیب زمینی شیرین
asphaltum قیر زمینی اسفالت
surveys نقشه برداری زمینی
extraterrestrial radiation تابشهای ماوراء زمینی
surveyed نقشه برداری زمینی
army depot امادگاه نیروی زمینی
survey نقشه برداری زمینی
field survey نقشه برداری زمینی
ground survey نقشه برداری زمینی
floor exercise حرکات زمینی ژیمناستیک
army corps سپاههای نیروی زمینی
army reserve احتیاط نیروی زمینی
jerusalem a سیب زمینی ترشی
kidney potato سیب زمینی سرخ
army staff ستاد نیروی زمینی
cadastral survey نقشه برداری زمینی
mashed potatoes پوره سیب زمینی
latitude band نوار عرضی زمینی
department of the army وزارت نیروی زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com