English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
Other Matches
superinduce تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
taut محکم کشیدن کشیده
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
classifying در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
default option انتخاب قرار دادی
main menu فهرست انتخاب اصلی
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
clips انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clippings انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clipped انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
drawled کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
bar automatic میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
object ball گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
main topmast دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
ascender مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
suffragist طرفداران دادن حق رای یا حق انتخاب
chap انتخاب کردن شکاف دادن
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
sbc کامپیوتری که قط عات اصلی آن مثل پردازنده , ورودی / خروجی وحافظه روی یک PCB قرار دارند
suffragist هواخواه دادن حق رای یا حق انتخاب به نسوان
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
externals رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
storage وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
external رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
reentrant subroutine زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
extracted دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracting دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracts دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
locate قرار دادن
superpose قرار دادن
rowed قرار دادن
putting قرار دادن
puts قرار دادن
posit قرار دادن
row قرار دادن
set قرار دادن
sets قرار دادن
setting up قرار دادن
put قرار دادن
rows قرار دادن
lodge قرار دادن
located قرار دادن
underexpose قرار دادن
placement قرار دادن
packs قرار دادن
placements قرار دادن
locates قرار دادن
make قرار دادن
locating قرار دادن
lodges قرار دادن
lodged قرار دادن
settles قرار دادن
settle قرار دادن
relative location قرار دادن
parked قرار دادن
makes قرار دادن
parks قرار دادن
park قرار دادن
lays قرار دادن
lay قرار دادن
pack قرار دادن
individuate تک قرار دادن
thwarted ادامه دادن یا کشیدن
thwart ادامه دادن یا کشیدن
IBM صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
subjected در معرض قرار دادن
emplace در محلی قرار دادن
enfilade روبروی هم قرار دادن
pile up <idiom> روی هم قرار دادن
inprocess درجریان قرار دادن
subjecting در معرض قرار دادن
prefer جلو قرار دادن
preferring جلو قرار دادن
prefers جلو قرار دادن
places قرار دادن گماردن
lap رویهم قرار دادن
subjects در معرض قرار دادن
put in قرار دادن چیزی در
obligate در محظور قرار دادن
subject در معرض قرار دادن
lapped رویهم قرار دادن
place قرار دادن گماردن
impacts زیرفشار قرار دادن
compact تنگ هم قرار دادن
include قرار دادن شمردن
includes قرار دادن شمردن
back-up پشت قرار دادن
compacted تنگ هم قرار دادن
compacting تنگ هم قرار دادن
treats موردعمل قرار دادن
compacts تنگ هم قرار دادن
treated موردعمل قرار دادن
boxed قرار دادن در یک جعبه
treat موردعمل قرار دادن
to put down پایین قرار دادن
lead by the nose الت قرار دادن
impact زیرفشار قرار دادن
immurement در دیوار قرار دادن
placing قرار دادن گماردن
collimate موازی قرار دادن
incase در صندوق قرار دادن
colocate در مجاور هم قرار دادن
colocate درمجاورت هم قرار دادن
oppressing درمضیقه قرار دادن
utilizing مورداستفاده قرار دادن
oppresses درمضیقه قرار دادن
oppress درمضیقه قرار دادن
to lead by the nose الت قرار دادن
back up پشت قرار دادن
laminate رویهم قرار دادن
side در یکسو قرار دادن
range در طبقه قرار دادن
meddle در وسط قرار دادن
utilizes مورداستفاده قرار دادن
ranged در طبقه قرار دادن
ranges در طبقه قرار دادن
utilising در دسترس قرار دادن
doubts موردتردید قرار دادن
doubting موردتردید قرار دادن
doubted موردتردید قرار دادن
doubt موردتردید قرار دادن
purgatory در برزخ قرار دادن
prifixal در جلوچیزی قرار دادن
utilizing در دسترس قرار دادن
prifix در جلوچیزی قرار دادن
sandwiches در تنگنا قرار دادن
meddled در وسط قرار دادن
meddles در وسط قرار دادن
utilising مورداستفاده قرار دادن
put to در تنگنا قرار دادن
utilises در دسترس قرار دادن
pronate دمر قرار دادن
utilises مورداستفاده قرار دادن
utilised در دسترس قرار دادن
utilised مورداستفاده قرار دادن
couched درلفافه قرار دادن
couch درلفافه قرار دادن
encapsulating در محفظهای قرار دادن
encapsulates در محفظهای قرار دادن
encapsulate در محفظهای قرار دادن
utilize مورداستفاده قرار دادن
utilize در دسترس قرار دادن
sides در یکسو قرار دادن
sandwiched در تنگنا قرار دادن
set of the sails قرار دادن بادبانها
modelled نمونه قرار دادن
modeled نمونه قرار دادن
model نمونه قرار دادن
plebeianize جزوتوده قرار دادن
couches درلفافه قرار دادن
place at disposal در دسترس قرار دادن
utilizes در دسترس قرار دادن
mans قرار دادن سرنشین
sandwich در تنگنا قرار دادن
man قرار دادن سرنشین
models نمونه قرار دادن
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
pedestals روی پایه قرار دادن
lay نشانه رفتن قرار دادن
detach زیرامر قرار دادن یکانها
defilade درزاویه بیروح قرار دادن
detaches زیرامر قرار دادن یکانها
To turn tail . To show a clean pair of heels . فرار را بر قرار ترجیح دادن
lays نشانه رفتن قرار دادن
sun درمعرض افتاب قرار دادن
sunned درمعرض افتاب قرار دادن
utilising مورد استفاده قرار دادن
pedestal روی پایه قرار دادن
sunning درمعرض افتاب قرار دادن
suns درمعرض افتاب قرار دادن
post- گماردن نگهبان قرار دادن
post گماردن نگهبان قرار دادن
house قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
utilizes مورد استفاده قرار دادن
on top of <idiom> درکنترل خود قرار دادن
encyst در کیسه یا تخمدان قرار دادن
embayment حبس در خلیج قرار دادن
ingratiates طرف توجه قرار دادن
embowel در شکم چیزی قرار دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com