English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
intercurrent در میان اینده
Search result with all words
intervenient در میان اینده واقع در میان
Other Matches
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
futtock میان چوب میان تیر
following on از پی اینده
forthcomming اینده
next اینده
in the time to come اینده
toward اینده
comer اینده
to be اینده
futurity اینده
future اینده
coming اینده
lavenir اینده
approaching اینده
incoming اینده
at a laterd در اینده
forthcoming اینده
aftertime اینده
prospect اینده نگری
erelong در اینده نزدیک
futurity نسل اینده
prospecting اینده نگری
prospects اینده نگری
prospected اینده نگری
futurism اینده گرایی
nether world جهان اینده
futures contract قرارداد اینده
prospectively با عطف به اینده
f. tense زمان اینده
katabatic پائین اینده
odd comeshortly اینده نزدیک
even tual درنتیجه اینده
futurity اتفاقات اینده
proximo درماه اینده
the a season موسم اینده
futures قراردادهای اینده
the future جهان اینده
the f. winter زمستان اینده
prospect of the future دورنمای اینده
paulo postfuture اینده نزدیک
upcoming زود اینده
proximo ماه اینده
nrxt monday دوشنبه اینده
catabatic پایین اینده
the a season فعل اینده
the next world جهان اینده
sup.latest or last دیر اینده
prospectus اینده نامه
the next world عالم اینده
prospectiveness وابستگی به اینده
prospectuses اینده نامه
looking بنظر اینده
providential اینده نگر
futuristic مربوط به اینده
emergent بیرون اینده
by next mail باپست اینده
offing در اینده نزدیک
prospective مربوط به اینده
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
the ensving twelve months دوازده ماه اینده
the rising generation دوره جوانان اینده
perfect foresight اینده نگری کامل
tardier دیر اینده کند
emergence ناگه اینده اورژانس
oncoming پیشامد کننده اینده
tardiest دیر اینده کند
provident صرفه جو اینده نگر
proximo مربوط بماه اینده
emergency ناگه اینده اورژانس
prospectiveness چشم داشت به اینده
long range مربوط به اینده دور
latest تازه گذشته اینده
scout ارزیابی حریف اینده
scouted ارزیابی حریف اینده
scouts ارزیابی حریف اینده
emergencies ناگه اینده اورژانس
prescient عالم به غیب یا اینده
future بعد اینده اتیه
without prejudice بدون تاثیر به اینده
post date تاریخ اینده گذاشتن
tardy دیر اینده کند
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
hunch فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox در روز چهارم ماه اینده
hunched فن احساس وقوع امری در اینده
hold over برای اینده نگاه داشتن
hunches فن احساس وقوع امری در اینده
hunching فن احساس وقوع امری در اینده
providence صرفه جویی اینده نگری
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
exdividend بدون سود اینده سهام
future attacks حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
disqualifications اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
exclusion اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
overthwart از میان
middle میان
middles میان
omphalos میان
amongst در میان
into در میان
midrib رگ میان
between میان
through از میان
mongst میان
among میان
mesocarp میان بر
shortcut میان بر
waistlines میان
in the midden of در میان
waist میان
in our midst در میان ما
centers میان
diameters میان بر
thru از میان
middling میان
intershoot در میان
half back میان
middle part میان
centred میان
centre میان
centered میان
diameter میان بر
per از میان
waistline میان
crosscut میان بر
cross country میان بر
center میان
waists میان
mean water میان اب
mean line خط میان
amid در میان
staggers یک در میان
stagger یک در میان
staggering یک در میان
interjacency وقوع در میان
interjacency میان بودن
cut across میان بر کردن
intercurreace در میان امدن
interlocate در میان گذاردن
intergroup میان گروهی
intermural میان دیواری
internode میان گره
interfluves میان دو رود
intercellular میان یاختهای
inter vivos در میان زنده ها
interlay در میان گذاردن
inter se میان خودشان
heartwood میان چوب
heart wood میان چوب
interjectory در میان اورده
halt back میان بازی کن
halfback میان بازیکن
interjectory در میان انداخته
half back میان بازی کن
intermontane میان کوه
inter nos در میان خودمان
interlucent میان تاب
floret of the disk گلچه میان
cut of a corner میان بر کردن
an a days یک روز در میان
midships در میان کشتی
cutoff راه میان بر
mesothorax میان سیه
mesosphere میان- سپهر
mesosphere میان کره
mediastinum میان پرده
centration میان گرایی
medius انگشت میان
merlon میان دو تیرکش
mesoderm میان پوست
blow in حمله از میان خط
intervascular واقع در میان رگ ها
decussate یکی در میان
middle finger انگشت میان
midcourse میان راه
interposition پا میان گذاری
entracte میان پرده
intersegmental میان قطعهای
midbrain میان مغز
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com