Dictiornary-Farsi | در نوسان بودن تاب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (14 milliseconds)

English	Persian
sway	در نوسان بودن تاب
swayed	در نوسان بودن تاب
sways	در نوسان بودن تاب


Search result with all words

vacillate	مردد بودن نوسان کردن
vacillated	مردد بودن نوسان کردن
vacillates	مردد بودن نوسان کردن
vacillating	مردد بودن نوسان کردن
to wobble [move unsteadily]	در نوسان بودن [تلوتلو خوردن] [اصطلاح روزمره]
Other Matches

voltage swing	نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
vibrometer	نوسان نگار نوسان سنج
oscillogram	نوسان سنج نوسان نگار
oscillograph	نوسان سنج نوسان نگار
oscilloscope	نوسان بین نوسان نما
vibrograph	نوسان نگار نوسان سنج
oscillatory motion	نوسان
swing	نوسان
swings	نوسان
see-sawed	نوسان
pulsation	نوسان
see-saw	نوسان
undulation	نوسان
fluctuate	نوسان
lurch	نوسان
lurching	نوسان
lurches	نوسان
fluctuated	نوسان
head nystagmus	نوسان سر
lurched	نوسان
libration	نوسان
fluctuates	نوسان
fluctuation	نوسان
see-sawing	نوسان
yo-yos	در نوسان
oscillation	نوسان
swayed	نوسان
ascillation	نوسان
sway	نوسان
oscillations	نوسان
sways	نوسان
dead beat	بی نوسان
yo-yo	در نوسان
vibrancy	نوسان
to-ing and fro-ing	نوسان
see-saws	نوسان
vibration	نوسان
torsional vibration	نوسان پیچشی
oscilloscope	نوسان نما
total amplitude of oscillation	دامنه کل نوسان
intermediate oscillation	نوسان میانی
oscilloscope	نوسان نگار
librate	نوسان کردن
light fluctuation	نوسان روشنایی
scope	نوسان نما
vibration	لرزه نوسان
line voltage variation	نوسان شبکه
light fluctuation	نوسان نور
line voltage variation	نوسان ولتاژ
multivibrator	نوسان ساز
oscilloscope	نوسان سنج
oscillograph	نوسان نگار
oscillating circuit	مدار نوسان
oscillator	نوسان کننده
oscillator	نوسان ساز
oscillograph	نوسان نما
oscillogram	نوسان نگاره
oscillography	نوسان نگاری
load variation	نوسان بار
oscillometry	نوسان سنجی
oscillometer	نوسان سنج
vibrators	وسیله نوسان
vibrator	وسیله نوسان
natural vibration	نوسان طبیعی
natural vibration	نوسان ازاد
oscillogram	نوسان نگاشت
amplitude	میدان نوسان
damped osillation	نوسان میرا
vacillation	اونگ نوسان
see-saws	نوسان کردن
see-sawing	نوسان کردن
see-sawed	نوسان کردن
see-saw	نوسان کردن
downward swing	نوسان رو به پایین
pendulums	پاندول نوسان
pendulum	پاندول نوسان
economic fluctuation	نوسان اقتصادی
electron vibrations	نوسان الکترونها
floating axle	محور نوسان
damped oscillation	نوسان میرا
modulation	نوسان صدا
modulation	نوسان فرکانس
amplitude of oscillation	دامنه نوسان
aperiodic phenomenon	پدیده بی نوسان
undulates	نوسان داشتن
undulated	نوسان داشتن
undulate	نوسان داشتن
back swing	نوسان به عقب
barkhausen oscillation	نوسان بارکهاوزن
boom swing	حیطه نوسان
bulid up	نوسان کردن
oscillations	نوسان سازی
oscillation	نوسان سازی
fluctuation of load	نوسان بار
swivelling	نوسان دار
frequency of oscillations	فرکانس نوسان
vibrograph	نوسان نگار
vibrograph	رسام نوسان
vibrational	لرزه نوسان
vibration excitation	تحریک نوسان
fluctuate	نوسان داشتن
vibration damping	میرایی نوسان
vibration damper	میراکننده نوسان
vibratility	لرزه نوسان
vacillant	نوسان کننده
free oscillation	نوسان ازاد
swivels	نوسان کردن
swivelled	نوسان کردن
vibrometer	نوسان سنج
fluctuated	نوسان داشتن
fluctuates	نوسان داشتن
quenching frequency	فرکانس نوسان
generation of oscillations	تولید نوسان
whirling mode	نوسان شفت
swings	نوسان کردن
swings	تاب نوسان
swing	نوسان کردن
swing	تاب نوسان
goniometer	نوسان سنج
hunting	نوسان سرعت
shaking	لرزش نوسان
shakes	لرزش نوسان
shake	لرزش نوسان
swivel	نوسان کردن
wavers	نوسان کردن
buff	نوسان کردن
vary	نوسان کردن
sides way	نوسان عرضی
swingy	نوسان دار
reciprocate	نوسان کردن
reciprocated	نوسان کردن
swayer	نوسان دار
oscillates	نوسان کردن
varies	نوسان کردن
wavering	نوسان کردن
oscillate	نوسان کردن
stable oscillation	نوسان پایدار
wavered	نوسان کردن
waver	نوسان کردن
fading	نوسان صدا
self excited/induced vibration	نوسان خودالقایی
swivelling feature	قابلیت نوسان
periodic fluctuation	نوسان دورهای
reciprocates	نوسان کردن
swing bridge	پل نوسان دار
swinger	نوسان دار
swingers	نوسان دار
buffs	نوسان کردن
oscillated	نوسان کردن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .	مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
vibrators	نوسان ساز ویبراتور
high frequency oscillation	نوسان فرکانس بالا
vibrator	نوسان گیر ویبراتور
bistable multivibrator	نوسان ساز دوپایا
vibrator	نوسان ساز ویبراتور
vibratory testing machine	دستگاه ازمایش نوسان
body sway test	ازمون نوسان بدن
screamer	نوسان ساز صوتی
downswing	نوسان بطرف پایین
jib	نوسان کردن واخوردن
jibs	نوسان کردن واخوردن
tilting table	میز نوسان دار
swivel table	میز نوسان دار
vibrators	نوسان گیر ویبراتور
variations	نوسان متناوب پراکندگی
vibrates	جنبیدن نوسان کردن
tilting furnace	کوره نوسان دار
vibrated	جنبیدن نوسان کردن
unvocal	بدون نوسان صدا
induced oscillation	نوسان القاء شده
relaxation oscillator	نوسان ساز رلاکسیون
upward swing	نوسان به سمت بالا
vibrate	جنبیدن نوسان کردن
vibration absorption	میرایی نوسان یا ارتعاش
jibbed	نوسان کردن واخوردن
tilting screen	صفحه نوسان کننده
lurcher	دارای نوسان یا تلوتلو
jibbing	نوسان کردن واخوردن
mains voltage variation	نوسان ولتاژ شبکه
magnetic variation	تغییر یا نوسان مغناطیسی
variation	نوسان متناوب پراکندگی
crystal oscillator	نوسان ساز کریستالی
swing bucket	جراثقال نوسان دار
fluctuation	ترقی و تنزل نوسان
tilts	نوسان کردن کجی
tilt	نوسان کردن کجی
floating bearing	یاطاقان نوسان دار
grid tank	مدار نوسان شبکه
fluctuating rate	نرخ دارای نوسان
oscillating universe	جهان نوسان کننده
vibrating	جنبیدن نوسان کردن
per vibration	نوسان داخلی بتن
rock	جنباندن نوسان کردن
frequency variation	تغییر یا نوسان فرکانس
fluctuant	دارای نوسان وتغییر
rocks	جنباندن نوسان کردن
rocked	جنباندن نوسان کردن
fluctutaion of water table	نوسان سفره اب زیرزمینی
astable noltivibrator	نوسان ساز ناپایا
oscillator	تحریک کننده نوسان

sway