English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
subjoin در پایان افزودن اضافه کردن
Other Matches
insets افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset افزودن اضافه کردن گذاشتن
increments افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
eol پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
overtime وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
imps غرس کردن افزودن
imp غرس کردن افزودن
redoubling افزودن دوبرابر کردن
redoubled افزودن دوبرابر کردن
throwin مشارکت کردن افزودن بر
redoubles افزودن دوبرابر کردن
redouble افزودن دوبرابر کردن
terminate پایان دادن پایان یافتن
terminates پایان دادن پایان یافتن
terminated پایان دادن پایان یافتن
fineless بی پایان کردن
eke اضافه کردن بر
adding اضافه کردن
add اضافه کردن
adds اضافه کردن
imburse اضافه کردن
append اضافه کردن
add اضافه کردن
step up اضافه کردن
subjoin اضافه کردن
superaddition بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superadd بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
run up <idiom> به مقدارچیزی اضافه کردن
overdraw اضافه برداشت کردن
gerund اسمی که از اضافه کردن
add in memory اضافه کردن به حافظه
gerunds اسمی که از اضافه کردن
wind up <idiom> به پایان رساندن ،تسویه کردن
end up <idiom> پایان ،بلاخره کاری کردن
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
shore up <idiom> اضافه کردن چیزی که ضعیف است
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
hang out the laundry ازاد کردن چتر عقب پس ازعبور از خط پایان
complements با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
adapts تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapting تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
condition اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
adapt تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
folded بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
fold بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
aggravated اضافه کردن خشمگین کردن
augmenting اضافه کردن تقویت کردن
aggravate اضافه کردن خشمگین کردن
augment اضافه کردن تقویت کردن
augmented اضافه کردن تقویت کردن
aggravates اضافه کردن خشمگین کردن
augments اضافه کردن تقویت کردن
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
dither ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
editors نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editor نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
to eke out افزودن
augment افزودن
enhanced افزودن
enhance افزودن
to run rup افزودن
increased افزودن
eke out افزودن به
append افزودن
augmenting افزودن
adject افزودن به
subjoin افزودن
subjoin افزودن
enhances افزودن
append افزودن
Inc افزودن
enhancing افزودن
add افزودن
increase افزودن
augmented افزودن
appended افزودن
augments افزودن
increases افزودن
add افزودن
potentize افزودن
dynamize افزودن
adding افزودن
accelerated افزودن
eke افزودن
accelerates افزودن
accelerating افزودن
appends افزودن
accelerate افزودن
aggrandize افزودن
aggrade افزودن
imburse افزودن
aggrandise افزودن
put on افزودن
appending افزودن
adds افزودن
graphics تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
force augmentation تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
amplifies افزودن بالابردن
stock به موجودی افزودن
amplifying افزودن بالابردن
plus افزودن به مثبت
stocked به موجودی افزودن
amplify افزودن بالابردن
to pay back برگرداندن افزودن
amplified افزودن بالابردن
preponderate چربیدن بر افزودن
resurfaces لایهی جدید افزودن
resurfaced لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary مواجب کسیرا افزودن
resurface لایهی جدید افزودن
volumes کتاب برحجم افزودن
setting افزودن به وقت بازی
accrete بهم افزودن یا چسبانیدن
increase افزودن ترقی دادن
bundling افزودن نرم افزار
volume کتاب برحجم افزودن
toincrease any one's salary برحقوق کسی افزودن
apperceive بمعلومات خود افزودن
settings افزودن به وقت بازی
increases افزودن ترقی دادن
increased افزودن ترقی دادن
adjoins افزودن متصل شدن
to fan the flame برشدت چیزی افزودن
bundles افزودن نرم افزار
bundle افزودن نرم افزار
adjoined افزودن متصل شدن
adjoin افزودن متصل شدن
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
overloads زیاد بار کردن اضافه بار
overload زیاد بار کردن اضافه بار
overloaded زیاد بار کردن اضافه بار
to intensify one's actions برشدت اقدامات خود افزودن
daylight saving time افزودن یک ساعت بر ساعات روز
throw in مطلبی بر صحبت کسی افزودن
upgrade قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queueing افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queues افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
forward mode افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
queued افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
doping افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
date افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
upgrading قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
dates افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallelling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
insert افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
parallels که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
paralleled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
inserts افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
mithridatism مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
paralleling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
winder گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
paroli دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
extends فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extend فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
extending فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
saving خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
ten's complement عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
increments افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increment افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
updated تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
updates تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
update تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
ends پایان
abyss بی پایان
illimitable بی پایان
initiator terminator پایان ده
finishes پایان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com