Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (16 milliseconds)
English	Persian
to have the wild stag's foot <idiom>	در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
Other Matches
spooned	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
brutify	وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae	وحشی ذاتا وحشی
alacrity [speed]	چابکی
rapidness	چابکی
agility	چابکی
easiness [quickness]	چابکی
agileness	چابکی
fleetness	چابکی
nippiness	چابکی
speediness	چابکی
speed of action	چابکی
promptitude	چابکی
promptness	چابکی
swiftness	چابکی
quickness	چابکی
rapidity	چابکی
alacrity	چابکی
nimblenesss	چابکی
nimbleness	چابکی
velocity	چابکی
briskness	چابکی
celerity	چابکی
legerity	چابکی
nimbly	به چابکی
alertness	چابکی
lightsomeness	فرافت چابکی
activities	کار چابکی
activity	کار چابکی
promptness	زرنگی [چابکی]
dexterity	سبکدستی چابکی
celerity	زرنگی [چابکی]
speed of action	زرنگی [چابکی]
rapidness	زرنگی [چابکی]
swiftness	زرنگی [چابکی]
fleetness	زرنگی [چابکی]
nippiness	زرنگی [چابکی]
promptitude	زرنگی [چابکی]
rapidity	زرنگی [چابکی]
easiness [quickness]	زرنگی [چابکی]
speediness	زرنگی [چابکی]
quickness	زرنگی [چابکی]
velocity	زرنگی [چابکی]
alacrity [speed]	زرنگی [چابکی]
salience	چابکی درجست وخیز
saliency	چابکی درجست وخیز
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
boarish	وحشی
feral	وحشی
savaged	وحشی
savaging	وحشی
barbarous	وحشی
wild	وحشی
savage	وحشی
wildest	وحشی
barbaric	وحشی
wilds	وحشی
undaunted	وحشی
savages	وحشی
ruffians	وحشی
ruttish	وحشی
ungovernable	وحشی
unmannerly	وحشی
Gothic	وحشی
hare brained	وحشی
unshaped	وحشی
gris	وحشی
unshapen	وحشی
ferine	وحشی
ruffian	وحشی
uncivilized	وحشی
ferocious	وحشی
rambunctious	وحشی
truculent	وحشی
sylvatic	وحشی
anthropophagus	وحشی
onion grass	یکجور جو وحشی
saracen	کافر وحشی
savaged	وحشی شدن
cheetah	یوزپلنگ وحشی
cheetahs	یوزپلنگ وحشی
mallard	اردک وحشی
grosses	وحشی توده
parsnips	زردک وحشی
savage	وحشی شدن
parsnips	هویج وحشی
mallards	اردک وحشی
onion couch	یکجور جو وحشی
headache	خشخاش وحشی
headaches	خشخاش وحشی
brutalises	وحشی شدن
gothicism	وحشی گری
feral child	کودک وحشی
barbarise	وحشی کردن
fellness	وحشی گری
farouche	وحشی صفت
barbarize	وحشی کردن
charlock	خردل وحشی
horsemint	نعناع وحشی
imbrute	وحشی شدن
gross	وحشی توده
grossed	وحشی توده
grosser	وحشی توده
grossest	وحشی توده
grossing	وحشی توده
on the same p as the savages	درترازو وحشی ها
mustang	اسب وحشی
savaged	وحشی کردن
manlike	جنس نر وحشی
savages	وحشی شدن
savages	وحشی کردن
savaging	وحشی شدن
savaging	وحشی کردن
wildlife	حیوانات وحشی
parsnip	زردک وحشی
bullocks	گوساله وحشی
tiger cat	گربه وحشی
buffalo	گاو وحشی
buffaloes	گاو وحشی
wild rice	برنج وحشی
brutalised	وحشی شدن
uncivil	وحشی بی ادب
wildness	وحشی گری
uncivilly	وحشی بی ادب
bullock	گوساله وحشی
wildcats	گربه وحشی
brutalising	وحشی شدن
wildling	حیوان وحشی
bestiality	وحشی گری
brutalizing	وحشی شدن
wildfowl	اردک وحشی
toadflax	کتان وحشی
brutalizes	وحشی شدن
savage	وحشی کردن
semi barbarian	نیم وحشی
brutalized	وحشی شدن
parsnip	هویج وحشی
Wild West	غرب وحشی
brutalize	وحشی شدن
wildcat	گربه وحشی
wildfowler	شکارچی غاز وحشی
mallard	نوعی مرغابی وحشی
wild beasts	جانوران وحشی وحوش
gooseberry bush	درخت انگور وحشی
greylag	غاز وحشی اروپایی
wild parsley	انواع هویج وحشی
brutal	حیوان صفت وحشی
feral	حیوان شکاری وحشی
barbarian	ادم وحشی یابربری
caprifig	درخت انجیر وحشی
brent	یکجورغاز وحشی کوچک
ruffianly	گردن کلفت وحشی
mallards	نوعی مرغابی وحشی
buffs	گاو وحشی زردنخودی
styrax	بوته وحشی جاوی
madcap	ادم بی پروا و وحشی
leopards	پلنگ گربه وحشی
leopard	پلنگ گربه وحشی
troglodyte	انسانهای غارنشین وحشی
barbarize	بیگانه یا وحشی شدن
barbarians	ادم وحشی یابربری
marijuana	تنباکوی وحشی بیابانی
ferocity	وحشی گری سبعیت
marihuana	تنباکوی وحشی بیابانی
the african savages	وحشی های آفریقا
perfection of savagery	کمال وحشی گری
perfection of savagery	نهایت وحشی گری
sheldrake	اردک وحشی دریایی
barbarise	وحشی گری کردن
buff	گاو وحشی زردنخودی
catamountain	ادم پس کوهی و وحشی صفت
wilding	گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalized	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising	وحشی یا حیوان صفت کردن
catamount	ادم پس کوهی و وحشی صفت
charreada	سواری مکزیکی اسب وحشی
brutalises	وحشی یا حیوان صفت کردن
wild eyed	دارای چشمان وحشی وخیره
polecat	موش خرمای وحشی اروپایی
brutalised	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes	وحشی یا حیوان صفت کردن
passenger pigeon	کبوتر وحشی امریکای شمالی
warrens	محل نگهداری حیوانات وحشی
polecats	موش خرمای وحشی اروپایی
reclaim animal	حیوانات وحشی تربیت شده
warren	محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalizing	وحشی یا حیوان صفت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com