Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
ringside
در کنارتشک کشتی یا رینگ مشت بازی
Other Matches
canvas
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
corner pad
کنارتشک
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
pancratic
وابسته به کشتی و مشت بازی
noah ark
کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
compression ring
رینگ
packing ring
رینگ
corner
گوشههای رینگ
cornering
گوشههای رینگ
oil seal ring
رینگ روغن
ring
رینگ بوکس
oil retaining ring
رینگ روغن
ring spanner
اچار رینگ
slip ring
اسلیپ رینگ
corners
گوشههای رینگ
base ring
رینگ پایه
boxing ring
رینگ بوکس
piston ring
رینگ پیستون
brake collar
رینگ ترمز
flatten
نقش رینگ کردن
flattens
نقش رینگ کردن
brake piston cup
رینگ پیستون ترمز
rope
طناب رینگ بوکس
roped
طناب رینگ بوکس
oil control ring
رینگ کنترل روغن
skate mount
رینگ و پایه مسلسل
ornamental wheel ring
رینگ چرخ تزئینی
brake shoe ring
رینگ کفشک ترمز
support roller
رینگ وطوقه دوار
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
race ring
رینگ و پایه مسلسل
ropes
طناب رینگ بوکس
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
racer
رینگ لغزنده برجک توپ
racers
رینگ لغزنده برجک توپ
attendance of a doctor
حضور پزشک روی رینگ بوکس
put away
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
aprons
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
ship haven
یک کش کشتی
foreship
سر کشتی
aft
در پس کشتی
bottom
کشتی
bottoms
کشتی
by water
با کشتی
bilge
اب ته کشتی
carina
کشتی
carinae
کشتی
collier
کشتی
argo
کشتی
catch
کشتی کج
sail ho!
کشتی !کشتی !
vessels
کشتی
on the sea
در کشتی
puppis
کشتی دم
wrestling
کشتی
on board a ship
در کشتی
on shipboard
در کشتی
on the water
در کشتی
deck
پل کشتی
decked
پل کشتی
decks
پل کشتی
vessel
کشتی
afloat
در کشتی
ships
کشتی
flat
پل کشتی
board
کشتی
boarded
کشتی
flattest
پل کشتی
hulks
کشتی
hulk
کشتی
ship
کشتی
ark
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
solitaire
تک بازی
watermanship
اب بازی
homes
بازی
game
بازی
partie
بازی
patulousness
بازی
plain dealing
بازی
clearance
بازی
hopscotch
بازی لی لی
grey hound
سگ بازی
home
بازی
falconine
بازی
fun
بازی
dibasic
دو بازی
slackness
بازی
basic
بازی
basics
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
actions
بازی
playing
بازی
plays
بازی
gaming
بازی
play
بازی
action
بازی
played
بازی
solitaires
تک بازی
openness
بازی
afterdeck
عقب کشتی
wrestles
کشتی کشمکش
air ship
کشتی هوایی
navies
کشتی جنگی
fireman
اتشکار کشتی
alee
پناهگاه کشتی
amid ships
درمیان کشتی
amidships
درمیان کشتی
firemen
اتشکار کشتی
bill of loading
بارنامه کشتی
affreightment
اجاره کشتی
aerographer
هواشناسی کشتی
sterner
عقب کشتی
hulk
تنه کشتی
navy
کشتی جنگی
disembarking
از کشتی در اوردن
disembarking
از کشتی دراوردن
disembarked
از کشتی در اوردن
disembarked
از کشتی دراوردن
disembark
از کشتی در اوردن
aeroboat
کشتی طیار
disembark
از کشتی دراوردن
wrestles
کشتی گرفتن
wrestled
کشتی گرفتن
crewing
خدمه کشتی
wrestle
کشتی گرفتن
crew
خدمه کشتی
crew
کارکنان کشتی
argosy
کشتی بزرگ
crews
کارکنان کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com