English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (29 milliseconds)
English Persian
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
Other Matches
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
reference دستیابی به محلی در حافظه
references دستیابی به محلی در حافظه
map در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
maps در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
localism ایین محلی علاقه محلی
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
real address آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
origins محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
server کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
scratchpad فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
mdr ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
local posts پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
maps پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
maps با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
server که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
traject از محلی عبور کردن
lock up در محلی محصور کردن
locked up در محلی محصور کردن
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
releases رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
localizing محلی کردن موضعی ساختن
localises محلی کردن موضعی ساختن
localising محلی کردن موضعی ساختن
localize محلی کردن موضعی ساختن
localizes محلی کردن موضعی ساختن
remove جابجا کردن به محل دیگر
removing جابجا کردن به محل دیگر
removes جابجا کردن به محل دیگر
localization تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone . به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
interchange جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
to cut somebody dead <idiom> به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
to treat somebody as if they weren't there <idiom> به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
lan کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
identities الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
worded طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
move کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
illegal ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
regionally محلی
local محلی
vernaculars محلی
vernacular محلی
regional محلی
locals محلی
domestic محلی
occupation crossing پل محلی
parochial محلی
residential محلی
autochthon محلی
local <adj.> محلی
regional <adj.> محلی
autochthonous محلی
local line خط محلی
natives محلی
topical محلی
native محلی
sympatry هم محلی
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
local government حکومت محلی
local storage انباره محلی
provincial road جاده محلی
local government حاکم محلی
local store ذخیره محلی
local authority انجمن محلی
local currency پول محلی
local echo پژواک محلی
local enquiry بازجویی محلی
indigenous industries صنایع محلی
local security تامین محلی
local circuit مدار محلی
local center مرکز محلی
local file فایل محلی
local purchase خرید محلی
local road راه محلی
local procurement خرید محلی
local time وقت محلی
local paper روزنامه محلی
costume لباس محلی
local loop حلقه محلی
local norm هنجار محلی
local network شبکه محلی
local national سکنه محلی
provincial ولایتی محلی
local time زمان محلی
homebred بازیگر محلی
sepoy پاسبان محلی
local intelligence هوش محلی
local investigation تحقیق محلی
local area network شبکه محلی
local mode باب محلی
off از محلی بخارج
territorial محلی منطقهای
legman خبرنگار محلی
regional purchase خرید محلی
homebrew بازیگر محلی
costumes لباس محلی
ordinances مقررات محلی
place در محلی گذاردن
dialect زبان محلی
local terminal ترمینال محلی
dialects زبان محلی
local terminal پایانه محلی
patters لهجه محلی
provincialism محلی اندیشی
pattering لهجه محلی
local variable متغیر محلی
localism اصطلاح محلی
domestic economy اقتصاد محلی
placing در محلی گذاردن
local vertical قائم محلی
places در محلی گذاردن
ordinance مقررات محلی
pattered لهجه محلی
patter لهجه محلی
brogues لهجه محلی
brogue لهجه محلی
kangoroo court دادگاه محلی
parish council شورای محلی
civil time ساعت محلی
localized محلی - محصوربهیکمحل
local group گروه محلی
clears پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clear پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearest پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
overrun سرتاسر محلی رافراگرفتن
vernacularism استعمال زبان محلی
overrunning سرتاسر محلی رافراگرفتن
step out از محلی خارج شدن
local area network شبکه ناحیه محلی
rural district council انجمن محلی زراعی
To keep away from a place. از محلی دور شدن
getup <idiom> لباس محلی پوشیدن
local exchange ردوبدل کننده محلی
grass roots اجتماع محلی منشاء
local hour angle زاویه ساعتی محلی
local group of galaxies کهکشانهای گروه محلی
decentralises حکومت محلی دادن
take it out on <idiom> بی محلی به خاطر عصبانیت
district call box جعبه خبر محلی
recorder رئیس دادگاه محلی
recorders رئیس دادگاه محلی
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
overruns سرتاسر محلی رافراگرفتن
decentralised حکومت محلی دادن
autonomy استقلال محلی محدود
somewheres یک جایی دریک محلی
decentralizing حکومت محلی دادن
local subscriber مشترک تلفنی محلی
local داخلی اخبار محلی
decentralize حکومت محلی دادن
local traffic رفت و امد محلی
to go on the parish اعانه محلی گرفتن
decentralizes حکومت محلی دادن
locals داخلی اخبار محلی
provincialism عقایدوافکار محدود محلی
provincialism گویش یا لهجه محلی
square dance رقص محلی امریکا
decentralising حکومت محلی دادن
local warning اعلام خطر محلی
somewhere یک جایی دریک محلی
emplace در محلی قرار دادن
overwrite بالای محلی نوشتن
overwrite نوشته داده در محلی
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com