English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
overpot در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
Other Matches
repots در گلدان بزرگتر کاشتن
repot در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted در گلدان بزرگتر کاشتن
repotting در گلدان بزرگتر کاشتن
to plant out از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
by far <idiom> با تفاوت زیاد،بزرگ
biblical proportions به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
gobs کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
gob کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
an overgrown ox گاو زیاد بزرگ شده
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
urns گلدان
urn گلدان
bough pot گلدان
jardiniere گلدان
vase گلدان
vases گلدان
flower vase گلدان
vessels گلدان فرف
jardiniere جعبه گلدان
flowerpot گلدان کوزهای
flowerpots گلدان کوزهای
flower pot گلدان گلی
flower pot گلدان کوزهای
vessel گلدان فرف
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
inseminating کاشتن
inseminates کاشتن
inseminated کاشتن
inseminate کاشتن
embeds کاشتن
plants کاشتن
plant کاشتن
embed کاشتن
plantation کاشتن
plantations کاشتن
grow کاشتن
put in <idiom> کاشتن
insemination کاشتن
grows کاشتن
implantation کاشتن
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
vase گلدان نقره وغیره
cupped گلدان جایزه مسابقات
cups گلدان جایزه مسابقات
pot در گلدان محفوظ داشتن
urinals گلدان ادرار شاشگاه
cup گلدان جایزه مسابقات
vases گلدان نقره وغیره
potting در گلدان محفوظ داشتن
potiche گلدان گردن باریک
urinal گلدان ادرار شاشگاه
pots گلدان درگلدان گذاشتن
pots در گلدان محفوظ داشتن
potting گلدان درگلدان گذاشتن
pot گلدان درگلدان گذاشتن
dibble نشاء کاشتن
disseminating تخم کاشتن
disseminates تخم کاشتن
disseminated تخم کاشتن
disseminate تخم کاشتن
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
seeds تخم ریختن کاشتن
seed تخم ریختن کاشتن
plant out در فواصل معین کاشتن
farm کاشتن زراعت کردن در
implanted فرو کردن کاشتن
implanting فرو کردن کاشتن
implants فرو کردن کاشتن
farmed کاشتن زراعت کردن در
farms کاشتن زراعت کردن در
implant فرو کردن کاشتن
husband شخم زدن کاشتن
to plant out درفاصلههای معین کاشتن
husbands شخم زدن کاشتن
prunt بته مینایی روی گلدان و مانندان
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
prunt الت بته چسبانی درروی گلدان
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
intertill در بین ردیفهای محصول کاشتن
tills زمین را کاشتن دخل پول
till زمین را کاشتن دخل پول
dibber بیل تخم کاری کاشتن
To sow the seeds of discrord. تخم نفاق ودشمنی کاشتن
tree شجره النسب درخت کاشتن
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
to sow wind and reap whirlwind تخم بد کاشتن ومیوه بدترگرفتن
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
dan layers شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
citriculture کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
interplant کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
lays کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lay کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
landmarks دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmark دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
mines مین مین کاشتن
mine مین مین کاشتن
mined مین مین کاشتن
to leave someone in the lurch کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
vase design طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
highly زیاد
numerous زیاد
copious زیاد
generous زیاد
great زیاد
hugely زیاد
much زیاد
rife زیاد
late زیاد
great- زیاد
greatest زیاد
quite a few <idiom> زیاد
overly زیاد
excessive زیاد
populous زیاد
outrageously زیاد
vastly زیاد
mortally زیاد
heartbreak غم زیاد
overmuch زیاد
squeamishly زیاد
profoundly زیاد
to a large extent زیاد
very زیاد
extensive زیاد
supererogatory زیاد
fulsome زیاد
too زیاد
widely زیاد
profusely زیاد
heavily زیاد
too much زیاد
widest زیاد
wider زیاد
wide زیاد
greatly زیاد
superabundant زیاد
intense زیاد
ranksack زیاد
effusively زیاد
squeamishness زیاد
tremendously زیاد
heart break غم زیاد
intensely زیاد
immane زیاد
extortionate زیاد
mickle زیاد
mickle or muckle زیاد
extortionary زیاد
in quantities زیاد
large adv زیاد
egregiously زیاد
highs زیاد
over and above زیاد
swingeing زیاد
for all the world بی کم و زیاد
glaring زیاد
highest زیاد
no end of زیاد
immoderate زیاد
thickest زیاد
plethoric زیاد
intensively زیاد
high زیاد
thicker زیاد
thick زیاد
plaguily زیاد
many زیاد
in excess زیاد
not a lettle زیاد
muckle زیاد
eclat سروصدا زیاد
frequent visiting دیدنی زیاد
quaff زیاد نوشیدن
overworking زیاد کارکردن
overworks زیاد کارکردن
heightened زیاد کردن
floridly با ارایش زیاد
deprecation افهاربیمیلی زیاد
overworked زیاد کارکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com