Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
Other Matches
mason up
بالا اوردن دیوار
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
open
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opened
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opens
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
lubber's hole
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
bandit
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
theft and pilferage
دزدی و دله دزدی
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
robberies
دزدی
thefts
دزدی
embezzlement
دزدی
thieving
دزدی
brigandism
دزدی
spoliation
دزدی
filches
دزدی
larceny
دزدی
theft
دزدی
lifts
دزدی
nipped
دزدی
filching
دزدی
lifting
دزدی
filch
دزدی
freebooting
دزدی
lifted
دزدی
filched
دزدی
nip
دزدی
thievery
دزدی
nips
دزدی
lift
دزدی
burglaries
دزدی
abstractions
دزدی
burglary
دزدی
abstraction
دزدی
robbery
دزدی
the train runs without a stop
میرود
he is going
میرود
i had no idea he was going
که او میرود
cabbages
دله دزدی
pilferage
دله دزدی
kleptomania
دزدی بیمارگون
kleptomania
جنون دزدی
kleptomaniac
علاقمند به دزدی
plagiarism
دزدی ادبی
cabbage
دله دزدی
kleptomaniacs
علاقمند به دزدی
petty larceny
دله دزدی
abaction
گله دزدی
piracy
دزدی دریائی
piracy
دزدی دریایی
kidnapping
ادم دزدی
kidnapping
بچه دزدی
larcenous
مربوط به دزدی
intercept
توپ دزدی
intercepted
توپ دزدی
intercepting
توپ دزدی
piracy
دزدی ادبی
cycle stealing
چرخه دزدی
picking
دله دزدی
plagiary
دزدی ادبی
pickery
دله دزدی
petit larceny
دله دزدی
heist
دزدی کردن
larceny petty
دزدی کوچک
heist
دزدی سرقت
heists
دزدی کردن
heists
دزدی سرقت
aggravated theft
دزدی مشدد
intercepts
توپ دزدی
theft, pilferage, non delivery
دله دزدی
shop lifting
دزدی از مغازه ها
burgle
شب دزدی کردن
cribs
دزدی ادبی
cribs
دله دزدی
cribbing
دزدی ادبی
cribbing
دله دزدی
cribbed
دزدی ادبی
cribbed
دله دزدی
crib
دزدی ادبی
commit theft
دزدی کردن
crib
دله دزدی
thievish
خوگرفته به دزدی
thieve
دزدی کردن
Shanghai
ادم دزدی
thievishness
خوی دزدی
steals
توپ دزدی
steal
توپ دزدی
burgles
شب دزدی کردن
burgled
شب دزدی کردن
stick up
<idiom>
دزدی مسلحانه
burgling
شب دزدی کردن
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
if he goes
اگر او میرود
the probability is
احتمال میرود
presumedly
احتمال میرود
kidnap
بچه دزدی کردن
kidnap
ادم دزدی کردن
piracy
دزدی هنری یاادبی
snitch
دله دزدی کردن
pilfers
دله دزدی کردن
pilfering
دله دزدی کردن
pilfered
دله دزدی کردن
pilfer
دله دزدی کردن
snitched
دله دزدی کردن
snitches
دله دزدی کردن
snitching
دله دزدی کردن
kidnapped
بچه دزدی کردن
hit
طعمه دزدی ماهی
pirates
دزدی ادبی کردن
pirated
دزدی دریایی کردن
pirate
دزدی ادبی کردن
pirate
دزدی دریایی کردن
pirating
دزدی ادبی کردن
peculate
حیف ومیل دزدی
software piracy
دزدی نرم افزار
pirated
دزدی ادبی کردن
swagman
خریدار مال دزدی
kleptomania
میل و اشتیاق به دزدی
pirating
دزدی دریایی کردن
hitting
طعمه دزدی ماهی
hits
طعمه دزدی ماهی
kidnaps
ادم دزدی کردن
kidnaps
بچه دزدی کردن
kidnapped
ادم دزدی کردن
pirates
دزدی دریایی کردن
in all probability
احتمال کلی میرود
bleeders
کسی که خونش میرود
bleeder
کسی که خونش میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
maraud
دله دزدی یاتلاش کردن
they accused him of the ft
اورابه دزدی متهم ساختند
robberies
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robbery
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
kleptamaniac
کسی که جنون دزدی دارد
kleptolagnia
تحریک جنسی توام با دزدی
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
hijack
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
It is wrong to steal .
دزدیدن (دزدی )کار غلطی است
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
hijacked
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijacks
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
I had my car broken into last week.
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
larceny petty
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com