English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
random access دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
Other Matches
direct access دسترسی مستقیم به اطلاعات
bulletin board system پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
Delphi مین کننده online تجاری اطلاعات که حاوی بخشهایی است که به پایگاه داده خود اینترنت دسترسی دارند
poaching دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
Viewdata سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
accessed دسترسی
ranged دسترسی
access code کد دسترسی
accesses دسترسی
access دسترسی
approachability دسترسی
access دسترسی
reach دسترسی
ranges دسترسی
range دسترسی
reaches دسترسی
reaching دسترسی
accessibility دسترسی
gateway دسترسی
accessing دسترسی
reached دسترسی
accession دسترسی
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
access code رمز دسترسی
access road جاده دسترسی
access road راه دسترسی
inapproachable بدون دسترسی
accessed دسترسی راه
video disk دسترسی مستقیم
inaccessible دسترسی ناپذیر
accessing دسترسی راه
direct access دسترسی مستقیم
non access عدم دسترسی
accesses دسترسی راه
access دسترسی راه
availability میزان دسترسی
outreach دسترسی پیداکردن
access arm بازوی دسترسی
access duct مجرای دسترسی
inaccessibility عدم دسترسی
inaccessibility دسترسی ناپذیری
inaccessibility غیرقابل دسترسی
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
disk access time زمان دسترسی دیسک
availability principle اصل دسترسی پذیری
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
accessed دسترسی یا مجال مقاربت
availability شخص مفید دسترسی
accessing دسترسی یا مجال مقاربت
access دسترسی یا مجال مقاربت
come at able قابل دسترسی کنارامدنی
accesses دسترسی یا مجال مقاربت
exclusion area منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
inaccessibly بطور غیر قابل دسترسی
accessor شخصی که به داده دسترسی دارد
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
it is not pervious to reasonov بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
to open something to [the] traffic چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
to get to somebody [something] به کسی دسترسی پیدا کردن [ به چیزی رسیدن]
concentrator گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
nympholepsy جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
inaccessibily بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ambitus [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
external حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
externals حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cells محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
half مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
logo یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
external رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
externals رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
average متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaged متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaging متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averages متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
accession قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
counterintelligence ضد اطلاعات
data اطلاعات
witting اطلاعات
[pieces of] information اطلاعات
intelligence اطلاعات
information اطلاعات
basic data اطلاعات اولیه
budget data اطلاعات بودجه
communication عبور اطلاعات
essential elements of information عناصراصلی اطلاعات
critical intelligence اطلاعات حیاتی
filter center مرکزتوزیع اطلاعات
financial data اطلاعات مالی
information processing پردازش اطلاعات
information explosion انفجار اطلاعات
flow of information گردش اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc معاونت اطلاعات
information center مرکز اطلاعات
information مفروضات اطلاعات
genetic information اطلاعات وراثتی
information bureau دفتر اطلاعات
stationary information اطلاعات لایتغیر
data item جزئیات اطلاعات
data banks بانک اطلاعات
data bank بانک اطلاعات
data processing پرورش اطلاعات
data processing تهیه اطلاعات
data communication انتقال اطلاعات
data element عناصر اطلاعات
data element جزئیات اطلاعات
data input اطلاعات ورودی
data processing امایش اطلاعات
defense information اطلاعات نظامی
combatintelligence اطلاعات رزمی
defense information اطلاعات دفاعی
dissemination پخش اطلاعات
data base مبنای اطلاعات
departmental intelligence اطلاعات اداری
secrets اطلاعات سری
combat intelligence اطلاعات رزمی
secret اطلاعات سری
critical intelligence اطلاعات مهم
information retrieval بازیابی اطلاعات
marketing intelligence اطلاعات بازاریابی
public information اطلاعات عمومی
spial کسب اطلاعات
spial officer افسرتجسس و اطلاعات
tactical intelligence اطلاعات تاکتیکی
perfect information اطلاعات کامل
pemmican اطلاعات خلاصه
meteorological data اطلاعات هواسنجی
military intelligence اطلاعات نظامی
ministry of information وزارت اطلاعات
intelligence اطلاعات نظامی
information technology تکنولوژی اطلاعات
pemican اطلاعات خلاصه
tactical intelligence اطلاعات جنگی
technical data اطلاعات فنی
information office دفتر اطلاعات
false information اطلاعات نادرست
information sheet برگه اطلاعات
information desk میز اطلاعات
wrong information اطلاعات نادرست
disinformation اطلاعات دورغ
info مخفف اطلاعات
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
keep up with the news <idiom> حفظ اطلاعات
information on demand اطلاعات با تقاضا
handout برگه اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
input information اطلاعات اولیه
input information اطلاعات ورودی
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
instruction pipeline کانال اطلاعات
intelligence annex پیوست اطلاعات
leakage of information نشت اطلاعات
intelligence data عناصر اطلاعات
information unit واحد اطلاعات
information revolution تحول اطلاعات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com