Dictiornary-Farsi | دسترس پذیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
availability	دسترس پذیری
availablity	دسترس پذیری


Search result with all words

system availability	دسترس پذیری سیستم
Other Matches

cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
available	در دسترس
within teach	در دسترس
within teach	دسترس
accessing	دسترس
accessible	در دسترس
disposal	دسترس
disposal	در دسترس
accessed	دسترس
at arm's length	در دسترس
near at hand	در دسترس
accesses	دسترس
reaching	دسترس
reaches	دسترس
reach	دسترس
access	دسترس
reached	دسترس
placing at disposal	در دسترس گذاردن
off the shelf	مواد در دسترس
available by	در دسترس از طریق .....
available with	در دسترس نزد .....
inaccessible	خارج از دسترس
inaccessible	غیرقابل دسترس
on hand <idiom>	قابل دسترس
accessible duct	مجرای دسترس
out-of-the-way	غیرقابل دسترس
out of the way	غیرقابل دسترس
access point	نقطه دسترس
available	دسترس پذیر
access	راه دسترس
on tap <adj.>	همیشه در دسترس
accessing	راه دسترس
accesses	راه دسترس
accessed	راه دسترس
inaccessible <adj.>	غیرقابل دسترس
to be available	در دسترس بودن
availability	در دسترس بودن
inaccessible <adj.>	خارج از دسترس
accessible	قابل دسترس
utilizes	در دسترس قرار دادن
utilizing	در دسترس قرار دادن
passing shot	ضربه دور از دسترس
unavailable energy	نیروی خارج از دسترس
available amount	مقدار [چیزهای] در دسترس
place at disposal	در دسترس قرار دادن
utilising	در دسترس قرار دادن
utilises	در دسترس قرار دادن
abaton	[محل خارج از دسترس]
accessible	در دسترس قابل وصول
someone has at present	در دسترس کسی بودن
an accessible place	جای قابل دسترس
to be available [to someone]	در دسترس [کسی] بودن
utilize	در دسترس قرار دادن
utilised	در دسترس قرار دادن
average available discharge	بده میانگینی دسترس
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
getatable	قابل دسترس توفیق یافتنی
ball	توپ دور از دسترس توپزن
to put something at somebody's disposal	چیزی را در دسترس [اختیار] کسی گذاشتن
staffing	قابل دسترس ساختن افرادبرای سازمانها
utilization	به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
palette	مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes	مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
long hop	توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
currents	ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
hog	برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
equities	اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hogged	برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
equity	اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
the source	خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
hogs	برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
current	ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
unhandy	ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
buffer pool	تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
accessibly	چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
micro prolog	PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
desk accessories	وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
data diddling	روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
bass response	بم پذیری
pliability	خم پذیری
water absorption	آب پذیری
deliquescence	نم پذیری
crowding out effect	اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
penetrance	نفوذ پذیری
perishableness	فساد پذیری
perceptibility	ادراک پذیری
perishableness	فنا پذیری
passibility	تالم پذیری
mutabilty	تغییر پذیری
perfectibility	کمال پذیری
pardonableness	امرزش پذیری
paramagnetic susceptibility	پارامغناطیس پذیری
opposability	مقابله پذیری
mutability	تغییر پذیری
observability	مشاهده پذیری
transferability	انتقال پذیری
negotiability	انتقال پذیری
penetrability	نفوذ پذیری
movableness	جنبش پذیری
inflammability	اشتعال پذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
indocility	تعلیم نا پذیری
feasibilty	امکان پذیری
indefeasibility	فسخ نا پذیری
incontrovertibility	بحث نا پذیری
impressionability	تاثیر پذیری
finitude	پایان پذیری
improvability	بهبود پذیری
hereditability	وراثت پذیری
generalizability	تعمیم پذیری
fusibility	گداز پذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
insatiability	سیری نا پذیری
modifiability	تغییر پذیری
miscibility	امتزاج پذیری
mensurability	پیمایش پذیری
maintainability	نگهداشت پذیری
magnetization curve	خم مغناطیس پذیری
magnetization	مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility	مغناطیس پذیری
livability	زیست پذیری
lability	تغییر پذیری
fabllibility	لغزش پذیری
fatigueability	خستگی پذیری
justifiability	توجیه پذیری
intolerableness	تحمل نا پذیری
flammability	اشتعال پذیری
permeability	نشت پذیری
suggestibility	تلقین پذیری
submissiveness	سلطه پذیری
solubility	انحلال پذیری
serviceability	تعمیر پذیری
separability	تفکیک پذیری
self acceptance	خویشتن پذیری
selectivity	گزینش پذیری
scalability	مقیاس پذیری
reversibility	برگشت پذیری
suspensive	اندروا پذیری
tangib	لمس پذیری
tenability	دفاع پذیری
westernization	غرب پذیری
versatility	تطبیق پذیری
verifiability	اثبات پذیری
transmissivity	فرافرست پذیری
transitivity	سرایت پذیری
transitivity	انتقال پذیری
reversibility	بازگشت پذیری
removability	عزل پذیری
reflexivity	انعکاس پذیری
plasticity	انعطاف پذیری
plasticity	قالب پذیری
plasticity	شکل پذیری
plasticity	اندام پذیری
pi accepting	قدرت پی پذیری
perviousness	تراوش پذیری
persuasibility	ترغیب پذیری
permeance	نفوذ پذیری
permeability curve	خم نفوذ پذیری
permeability curve	خم مغناطیس پذیری
permeability	تراوش پذیری
reflexivity	بازتاب پذیری
reflexibility	انعکاس پذیری
reflectivity	بازتاب پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
reconcilability	اصلاح پذیری
reactivity	واکنش پذیری
ponderability	سنجش پذیری
polarizability	قطبش پذیری
pliancy	انحناء پذیری
pliability	خمش پذیری
plastisity	اندام پذیری
permeability	نفوذ پذیری
extensibility	گسترش پذیری
sociability	جامعه پذیری
commutativity	جابجایی پذیری
commutability	تخفیف پذیری
commutability	تبدیل پذیری
communicability	ارتباط پذیری
comention	هنجار پذیری
combinability	ترکیب پذیری
adaptability	وفق پذیری
adaptability	انطباق پذیری
chromaticity	رنگ پذیری
compressibility	تراکم پذیری
sociability	معاشرت پذیری
conceivability	امکان پذیری
computability	شماره پذیری
supercompressibility factor	تراکم پذیری
vulnerability	اسیب پذیری
gas deviation factor	تراکم پذیری
compressibility factor	تراکم پذیری
capacitance	برق پذیری
c	برق پذیری
belongingness	تعلق پذیری
additivity	جمع پذیری
acculturation	فرهنگ پذیری
acclimatization	بوم پذیری
acclimatization	اقلیم پذیری
liquidity	تسویه پذیری