Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
system availability
دسترس پذیری سیستم
Other Matches
availability
دسترس پذیری
availablity
دسترس پذیری
palette
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
micro prolog
PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
accesses
دسترس
available
در دسترس
access
دسترس
accessed
دسترس
near at hand
در دسترس
accessible
در دسترس
at arm's length
در دسترس
within teach
در دسترس
within teach
دسترس
disposal
دسترس
disposal
در دسترس
reaching
دسترس
reaches
دسترس
reached
دسترس
reach
دسترس
accessing
دسترس
access point
نقطه دسترس
available by
در دسترس از طریق .....
accessible duct
مجرای دسترس
availability
در دسترس بودن
available with
در دسترس نزد .....
on hand
<idiom>
قابل دسترس
off the shelf
مواد در دسترس
inaccessible
غیرقابل دسترس
inaccessible
خارج از دسترس
accesses
راه دسترس
accessed
راه دسترس
out-of-the-way
غیرقابل دسترس
out of the way
غیرقابل دسترس
placing at disposal
در دسترس گذاردن
inaccessible
<adj.>
غیرقابل دسترس
inaccessible
<adj.>
خارج از دسترس
available
دسترس پذیر
accessing
راه دسترس
accessible
قابل دسترس
to be available
در دسترس بودن
access
راه دسترس
on tap
<adj.>
همیشه در دسترس
to be available
[to someone]
در دسترس
[کسی]
بودن
accessible
در دسترس قابل وصول
utilizing
در دسترس قرار دادن
utilizes
در دسترس قرار دادن
average available discharge
بده میانگینی دسترس
utilize
در دسترس قرار دادن
utilising
در دسترس قرار دادن
unavailable energy
نیروی خارج از دسترس
available amount
مقدار
[چیزهای]
در دسترس
passing shot
ضربه دور از دسترس
place at disposal
در دسترس قرار دادن
utilised
در دسترس قرار دادن
an accessible place
جای قابل دسترس
abaton
[محل خارج از دسترس]
someone has at present
در دسترس کسی بودن
utilises
در دسترس قرار دادن
ball
توپ دور از دسترس توپزن
unattainbility of absolute zero
دسترس ناپذیری صفر مطلق
getatable
قابل دسترس توفیق یافتنی
staffing
قابل دسترس ساختن افرادبرای سازمانها
to put something at somebody's disposal
چیزی را در دسترس
[اختیار]
کسی گذاشتن
utilization
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
long hop
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
current
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
hog
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
equities
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
hogs
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
unhandy
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
equity
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
currents
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
accessibly
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
desk accessories
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
data diddling
روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
water absorption
آب پذیری
bass response
بم پذیری
deliquescence
نم پذیری
pliability
خم پذیری
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
crossover
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
crowding out effect
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
acclimatization
اقلیم پذیری
perfectibility
کمال پذیری
additivity
جمع پذیری
absorbency
جذب پذیری
addressability
نشانی پذیری
miscibility
امتزاج پذیری
negotiability
انتقال پذیری
modifiability
تغییر پذیری
transferability
انتقال پذیری
passibility
تالم پذیری
observability
مشاهده پذیری
acclimatization
بوم پذیری
accident proneness
سانحه پذیری
acclimation
اقلیم پذیری
acculturation
فرهنگ پذیری
susceptibility
مغناطیس پذیری
opposability
مقابله پذیری
paramagnetic susceptibility
پارامغناطیس پذیری
pardonableness
امرزش پذیری
mutabilty
تغییر پذیری
mutability
تغییر پذیری
movableness
جنبش پذیری
penetrability
نفوذ پذیری
penetrance
نفوذ پذیری
perceptibility
ادراک پذیری
acclimation
بوم پذیری
liquidity
تسویه پذیری
reflexivity
انعکاس پذیری
plasticity
انعطاف پذیری
plasticity
قالب پذیری
plasticity
شکل پذیری
plasticity
اندام پذیری
viability
زیست پذیری
passivity
کنش پذیری
pi accepting
قدرت پی پذیری
perviousness
تراوش پذیری
persuasibility
ترغیب پذیری
plastisity
اندام پذیری
reflexivity
بازتاب پذیری
reflexibility
انعکاس پذیری
reflectivity
بازتاب پذیری
reflectability
بازتاب پذیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com