Dictiornary-Farsi | دستمال کوچک سرسفره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (3 milliseconds)

English	Persian
doilies	دستمال کوچک سرسفره
doily	دستمال کوچک سرسفره
doyley	دستمال کوچک سرسفره
doyly	دستمال کوچک سرسفره


Other Matches

kerchief	دستمال سر
headdress	دستمال سر
handkerchief	دستمال
kerchiefs	دستمال
handkerchiefs	دستمال
napkin	دستمال
napkins	دستمال
hankies	دستمال
kerchief	دستمال
hanky	دستمال
handkerchiefs	دستمال گردن
bandannas	دستمال گلدار
neckerchiefs	دستمال گردن
shawls	دستمال گردن
shawl	دستمال گردن
table linen	دستمال سفره
neckerchief	دستمال گردن
yashmak shawl	دستمال کاغذی
handkerchief	دستمال گردن
Kleenexes	دستمال کاغذی
Kleenex	دستمال کاغذی
pocket handkerchief	دستمال جیبی
neckcloth	دستمال گردن
towels	دستمال کاغذی
neck cloth	دستمال گردن
ascot	دستمال گردن
pocket handkerchiefs	دستمال جیبی
dish clout	قاب دستمال
bandanna	دستمال گلدار
towel	دستمال کاغذی
serviettes	دستمال سفره
serviette	دستمال سفره
napkin	دستمال سفره
napkins	دستمال سفره
kerchief	روسری دستمال سر
bandana	دستمال گلدار
kerchiefs	روسری دستمال سر
a napkin	یک دستمال سفره
dish cloth	قاب دستمال
tie	دستمال گردن
snot rag	دستمال دماغ
ties	دستمال گردن
necker chief	دستمال گردن
napkin ring	حلقه دستمال پا سفره
tissue paper	دستمال کاغذی نازک
pullicate	یکجور دستمال رنگی
blowrag	دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
snot rag	دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
tea cloth	دستمال برای خشکاندن فنجان ها
Take this handkerchief and wipe your eyes.	این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
lambrequin	دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
sanitary napkin	دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
belcher	دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
sanitary napkins	دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
She scrunched the handkerchief into a ball.	او [زن] دستمال جیب خود را به یک توپ مچاله کرد.
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
Could we have a napkin please?	ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
jabot	دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
to wave one's handkerchief	دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
pullicate	پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
sudarium	دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
teacloth	رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths	رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
applet	1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
napery	سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
davit	جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
tiddly	کوچک
minus cule	کوچک
dinky	کوچک
runty	کوچک
pint-size	کوچک
minor	کوچک
petty	کوچک
tiddliest	کوچک
tiddlier	کوچک
fractional	کوچک
pipsqueak	کوچک
pipsqueaks	کوچک
short ton	تن کوچک
puny	کوچک
culverts	پل کوچک
culvert	پل کوچک
pint size	کوچک
minuscule	کوچک
pilule	حب کوچک
seed bud	پر کوچک
petit	کوچک
pillule	حب کوچک
dimmers	کوچک
smaller	کوچک
exiguousness	کوچک
plumule	پر کوچک
gracile	کوچک
plumelet	پر کوچک
minute	کوچک
small	کوچک
whiffet	سگ کوچک
weeny	کوچک
smallest	کوچک
floret	گل کوچک
weensy	کوچک
canis minor	سگ کوچک
ponceau	پل کوچک
canis minoris	سگ کوچک
fortalice	دژ کوچک
diminutive	کوچک
weeniest	کوچک
small fry	کوچک
ickle	کوچک
micro	کوچک
venule	رگ کوچک
bantams	کوچک
micros	کوچک
bantam	کوچک
little	کوچک
imminution	کوچک
weenier	کوچک
thumbnails	کوچک
cerebellum	مخ کوچک
thumbnail	کوچک
half pint	کوچک
oliver	چکش کوچک
pinpoint	چیز کوچک
minor repair	تعمیرات کوچک
minor port	بندر کوچک
negrillo	زنگی کوچک
papilla	برامدگی کوچک
pinpointed	چیز کوچک
pinpoints	چیز کوچک
minus cule	حرف کوچک
minor diameter	قطر کوچک
peccabillo	گناه کوچک
pedicel	ساقه کوچک
minim	هرچیز کوچک
minor exchange	تفاوت کوچک
minims	هرچیز کوچک
inlet	خلیج کوچک
nutlet	هسته کوچک
onager	گورخر کوچک
splint	برامدگی کوچک
tipping	سر صفحه کوچک
tip	سر صفحه کوچک
minify	کوچک کردن
pinpointing	چیز کوچک
minimizer	کوچک شمار
miniaturization	کوچک سازی
notelet	یادداشت کوچک
inlets	خلیج کوچک
minicomputer	کامپیوتر کوچک
nutlet	فندق کوچک
pedicel	پای کوچک
pouches	کیسه کوچک
ditties	سرود کوچک
prickle	خراش کوچک
prickled	خراش کوچک
prickles	خراش کوچک
whip	تاکل کوچک
whipped	تاکل کوچک
whips	تاکل کوچک
princeling	شاهزاده کوچک
sprig	شاخه کوچک
sprigs	شاخه کوچک
wisp	بقچه کوچک
point target	هدف کوچک
wisps	بقچه کوچک
pocket lamp	لامپ کوچک
miniaturised	کوچک کردن
miniaturises	کوچک کردن
miniaturising	کوچک کردن
miniaturize	کوچک کردن
minimizing	کوچک شمردن
minimizes	کوچک شمردن
short castling	قلعه کوچک
scatter rug	قالیچه کوچک
runnel	نهر کوچک
runlet	بشکه کوچک
rundlet	بشکه کوچک
roughed slab	بلوک کوچک
roe deer	یکجورگوزن کوچک
saucer	بشقاب کوچک
saucers	بشقاب کوچک
rillet	نهر کوچک
radicle	ریشه کوچک
puniness	کوچک اندامی
minimised	کوچک شمردن
minimises	کوچک شمردن
minimising	کوچک شمردن
minimize	کوچک شمردن
minimized	کوچک شمردن