Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 300 (15 milliseconds)
English	Persian
party	دسته
detachment	دسته
detachments	دسته
class	دسته
classed	دسته
classes	دسته
classing	دسته
school	دسته
schools	دسته
bundle	دسته
bundles	دسته
bundling	دسته
brigade	دسته
brigades	دسته
lot	دسته
bevy	دسته
rabble	دسته
corps	دسته
set	دسته
sets	دسته
setting up	دسته
armies	دسته
army	دسته
lug	دسته
lugged	دسته
lugging	دسته
lugs	دسته
genus	دسته
skulk	دسته
skulked	دسته
skulking	دسته
skulks	دسته
group	دسته
groups	دسته
troop	دسته
trooped	دسته
trooping	دسته
batch	دسته
batches	دسته
bracket	دسته
helm	دسته
helms	دسته
hilt	دسته
hilts	دسته
clique	دسته
cliques	دسته
procession	دسته
processions	دسته
section	دسته
sections	دسته
range	دسته
ranged	دسته
ranges	دسته
crank	دسته
cranked	دسته
cranking	دسته
cranks	دسته
drove	دسته
droves	دسته
kind	دسته
kindest	دسته
kinds	دسته
team	دسته
teams	دسته
cluster	دسته
cluster bomb	دسته
cluster bombs	دسته
clusters	دسته
host	دسته
hosted	دسته
hosting	دسته
hosts	دسته
platoon	دسته
platoons	دسته
wisp	دسته
wisps	دسته
shook	دسته
tuft	دسته
tufts	دسته
parcel	دسته
parcels	دسته
lever	دسته
levers	دسته
gang	دسته
gangs	دسته
clan	دسته
clans	دسته
category	دسته
sheaf	دسته
assortment	دسته
assortments	دسته
handle	دسته
handles	دسته
bunch	دسته
bunched	دسته
bunches	دسته
bunching	دسته
nib	دسته
nibs	دسته
stem	دسته
Other Matches
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
assort	دسته دسته کردن
classify	دسته دسته کردن
distribute	دسته دسته کردن
sort	دسته دسته کردن
they came in bands	دسته دسته امدند
sorted	دسته دسته کردن
sorts	دسته دسته کردن
in detail	مفصلا دسته دسته
windrow	دسته دسته کردن
sect	دسته دسته مذهبی
sects	دسته دسته مذهبی
groups	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته شدن
troop	دسته دسته شدن
scores of people	دسته دسته مردم
trooping	دسته دسته شدن
regiments	دسته دسته کردن
trooped	دسته دسته شدن
regiment	دسته دسته کردن
group	دسته دسته کردن
shoals of people	دسته دسته مردم
streams of people	دسته دسته مردم
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
covey	دسته
boodle	دسته
bodle	دسته
bouquet	دسته گل
cheque book	دسته چک
bouquets	دسته گل
classis	دسته
nosegay	دسته گل
passel	دسته
pitman	دسته
fascicle	دسته
fascicle or cule	دسته
fascicled	دسته دسته
fasciculate	دسته دسته
gens	دسته
haft	دسته
handgrip	دسته
handhold	دسته
helve	دسته
confraternity	دسته
tussock	دسته مو
tussocks	دسته مو
stemmed	دسته
stemming	دسته
ear	دسته
hordes	دسته
stems	دسته
ilk	دسته
skein	دسته
skeins	دسته
faggot	دسته
ringleaders	سر دسته
ringleader	سر دسته
faggots	دسته
fagot	دسته
clump	دسته
clumped	دسته
clumping	دسته
clumps	دسته
congregation	دسته
congregations	دسته
horde	دسته
ears	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
groups	دسته دسته
scores	دسته دسته
tress	دسته مو
leader	سر دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
work team	دسته
bail arm	دسته
shifting lever	دسته دنده
arm	دسته مبل
swarms	دسته زیاد
swarmed	دسته زیاد
tussock	دسته علف
junta	دسته بندی
juntas	دسته بندی
tussocks	دسته انبوه
shank	دسته کفچه
tussock	دسته انبوه
tussocks	دسته علف
paratoops	دسته چتربازان
soldiery	یک دسته سرباز
faggot	دسته کردن
persuasion	دار و دسته
multiple contact	دسته کنتاکت
faggots	دسته هیزم
outs	دسته بی نفوذ
faggots	دسته کردن
fagot	دسته هیزم
manubrium	دسته چاقویاکارد
faggot	دسته هیزم
bundle	دسته پول
arm	دسته صندلی
stick shift	دسته دنده
sugroup	دسته فرعی
genre	دسته راسته
genres	دسته راسته
fagot	دسته کردن
clans	دار و دسته
rammer staff	دسته سمبه
platoon sergeant	گروهبان دسته
platoon leader	فرمانده دسته
sheaf	دسته گل یا گیاه
sheaf	دسته کردن
clustering	دسته بندی
grading	دسته بندی
faction	دسته بندی
processionize	با دسته رفتن
clan	دار و دسته
portcrayon	دسته مدادنقاشی
gang	دسته جنایتکاران
plumose	دارای دسته پر
precent	سر دسته شدن
gangs	دسته جنایتکاران
processionist	عضو دسته
subdivision	ناو دسته
subdivisions	ناو دسته
groupings	دسته بند
pit saw	اره دو سر و دو دسته
handle	دسته گذاشتن
pickman	علف دسته کن
handles	دسته گذاشتن
grouping	دسته بند
assortments	دسته بندی
factions	دسته بندی
swarm	دسته زیاد
assortment	دسته بندی
piston rod	دسته پیستون
entourage	دار و دسته
landocracy	دسته ملاکها
bank of trancformer	دسته مبدل
bow hand	دسته مضراب
mob	دار و دسته
card deck	دسته کارت
carrier handle	دسته حمل
isoculculating column	دسته ستون
quire	دسته خوانندگان
classifier	دسته کننده
as fresh as a daisy <idiom>	مثل یک دسته گل
cluster	دسته کردن
handle bar	دسته موتورسیکلت
bar stock	دسته حدیده
batch processing	دسته پردازی
batch total	جمع کل دسته
batching	دسته کردن
en masse	دسته جمعی
handspike	بیل دسته
handle escutcheon	روقفلی دسته
bellpull	دسته زنگ
handle bar arm	دسته فرمان
as clean as a new pin <idiom>	مثل دسته گل
as soonn as he opened his mouth, he put his foot in it <idiom>	دسته گل به آب داد
haft	دسته کارد
file handle	دسته سوهان
froggery	دسته وزغ
gam	دسته شدن
gear level	دسته دنده
In groups. In batches.	دسته دسته ( گروه گروه )
glomerule	خوشه دسته
groupage	دسته بندی
ennead	دسته نه تایی
handle bar	دسته دوچرخه
A bunch of keys.	دسته کلید
connecting rod	دسته پیستون
hammer handle	دسته چکش
decury	دسته ده تنی
detail group	دسته ماموربیگاری
die stock	دسته حدیده
drawknife	چاقوی دو دسته
Band of robbers. Gand of thieves.	دسته دزدان
helve	دسته تبر
all relatives	دار و دسته
elbows	دسته صندلی
ensemble	دسته جمعی
ensembles	دسته جمعی
processional	دسته جمعی
cluster	دسته شدن
herd	دسته شدن
leash	دسته سه تایی
leashes	دسته سه تایی
bail	دسته سطل
hive	دسته زنبور
elbowed	دسته صندلی
elbow	دسته صندلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com