Dictiornary-Farsi | دسته دنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (11 milliseconds)

English	Persian
gear level	دسته دنده
shifting lever	دسته دنده
stick shift	دسته دنده


Search result with all words

control stick	سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
shifting lever	اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
gear shift	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
Other Matches

ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sorts	دسته دسته کردن
sorted	دسته دسته کردن
sort	دسته دسته کردن
they came in bands	دسته دسته امدند
windrow	دسته دسته کردن
in detail	مفصلا دسته دسته
sects	دسته دسته مذهبی
sect	دسته دسته مذهبی
regiment	دسته دسته کردن
regiments	دسته دسته کردن
group	دسته دسته کردن
groups	دسته دسته کردن
troop	دسته دسته شدن
trooped	دسته دسته شدن
scores of people	دسته دسته مردم
distribute	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته کردن
classify	دسته دسته کردن
trooping	دسته دسته شدن
assort	دسته دسته شدن
shoals of people	دسته دسته مردم
streams of people	دسته دسته مردم
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
geared	دنده
strict	یک دنده
drives	دنده
dependum	ته دنده
geap	دنده
drive	دنده
costa	دنده
gears	دنده
gear	دنده
rib	دنده
spare ribs	سر دنده
strictest	یک دنده
stricter	یک دنده
slat	دنده ها
hard-nosed	یک دنده
slats	دنده ها
french chop	گوشت دنده
dependum angle	زاویه ته دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
external thread	دنده خارجی
gearshifts	دنده عوض کن
frame	دنده عرضی
gear cutter	دنده تراش
stave	دنده بشکه
cramwheel	دنده کرامویل
rib	گوشت دنده
gearshift	میله دنده
high speed	دنده سریع
gear box	جعبه دنده
sheath	تیزی دنده
sheaths	تیزی دنده
pinion	جرخ دنده
gears	جعبه دنده
pinioning	جرخ دنده
spareribs	گوشت دنده
pinions	جرخ دنده
gear case	جعبه دنده
reverse gear	دنده معکوس
reverse gears	دنده معکوس
rib	دنده میله
cog	دنده چرخ
geared	چرخ دنده
bevel gear	دنده کرامویل
bevel gear	دنده مورب
bendix	دنده استارت
bendix	دنده بندیکس
gearing	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
geared	جعبه دنده
cogwheel	چرخ دنده
gear	جعبه دنده
cogs	دنده چرخ
drive mechanism	جعبه دنده
thread	دنده پیچ
threads	دنده پیچ
transmission	جعبه دنده
ribbed	دنده دار
transmissions	جعبه دنده
grooved	دنده دار
longitudinal	دنده طولی
timber	دنده عرضی
gear	چرخ دنده
cramwheel	دنده مخروطی
gears	چرخ دنده
chop	گوشت دنده
worm gear	دنده مورب
worm gear	دنده مارپیچی
wheelwork	چرخ دنده
transmission case	جعبه دنده
top radius	گردی سر دنده
toothed wheel	چرخ دنده
steering gear	دنده سکان
steering gear	دنده فرمان
spur gear	دنده ملخی
sprocket	دنده زنجیر
gear wheel	چرخ دنده
cross-rib	دنده ی قوس
gear wheels	چرخ دنده ها
gearwheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
cogged wheels	چرخ دنده ها
gearwheel	چرخ دنده
cog [cogwheel]	چرخ دنده
cog wheel	چرخ دنده
cogged wheel	چرخ دنده
ratchet	دنده جغجغه ای
planetary gear	دنده خورشیدی
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
pinwheel	چرخ دنده
jackshaft	دنده عقب
low gear	دنده کندکن
laticostate	دنده پهن
geared	پوشش دنده دار
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
wracked	چرخ دنده دار
racks	چرخ دنده دار
racked	چرخ دنده دار
rack	چرخ دنده دار
worm wheel	دنده کرمی شکل
worm gear	چرخ دنده حلزونی
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
transmission gear	چرخ دنده انتقال
transmission grease	گریس جعبه دنده
nut	چرخ دنده ساعت
transmission oil	روغن جعبه دنده
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
tumble gear	چرخ دنده واسطه
pair of gears	زوج چرخ دنده
wracks	چرخ دنده دار
gears	پوشش دنده دار
gear	پوشش دنده دار
gear box	جعبه دنده گیرباکس
high gear	دنده قوی خودرو
pinions	دنده هرزه گرد
pinions	چرخ دنده جناحی
pinioning	دنده هرزه گرد
pinioning	چرخ دنده جناحی
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
pinion	دنده هرزه گرد
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
pinion	چرخ دنده جناحی
pull gear	چرخ دنده بالابر
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
gear ratio	نسبت چره دنده ها
grub screw	میله دنده دار
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
helical gear	چرخ دنده حلزونی
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
rib	هرچیز شبیه دنده
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
rib	دنده دار کردن
inside thread	دنده داخلی قلاویز
differential gear	دنده عقب اتومبیل
four gear drive	گیربکس چهار دنده
ratchets	ضامن چرخ دنده
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
step up gear	چرخ دنده افزاینده
riblet	انتهای دنده گوسفند
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
sawtooth wave	موج دنده ارهای
steering gear	جعبه دنده فرمان
ratchet	ضامن چرخ دنده
driving gear	چرخ دنده محرک
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
short ribs	گوشت با استخوان دنده
crown gear	چرخ دنده محدب
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
rachet	ضامن چرخ دنده
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
gear change box	جعبه تعویض دنده
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
gear case	پوسته جعبه دنده
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
gear friction	اصطکاک چرخ دنده