Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
isoculculating column
دسته ستون
Search result with all words
head
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
Other Matches
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled
ستون ستون لنگرگاه
pile
ستون ستون لنگرگاه
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
sort
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
troop
دسته دسته شدن
trooping
دسته دسته شدن
streams of people
دسته دسته مردم
group
دسته دسته کردن
regiment
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته شدن
shoals of people
دسته دسته مردم
scores of people
دسته دسته مردم
windrow
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
trooped
دسته دسته شدن
sect
دسته دسته مذهبی
sorts
دسته دسته کردن
sects
دسته دسته مذهبی
sorted
دسته دسته کردن
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
plinths
ته ستون
acroter
پا ستون
acroterion
پا ستون
fasciculus gracilis
ستون گل
plinth
ته ستون
jamb
ستون
beams
ستون
columnar
در ستون ها
jambs
ستون
beam
ستون
single file
به ستون یک
single file
ستون یک
columns
ستون
acroterium
پا ستون
column
ستون
stanchion
ستون
indian file
ستون یک
pier
ستون
piers
ستون
indian or single file
ستون یک
post
ستون
posted
ستون
posts
ستون
bar
ستون
bars
ستون
struts
ستون
acantha
ستون
column base
ته ستون
hypophyge
پا ستون
column by column
ستون به ستون
file
ستون
pillars
ستون
cantilever bridge
ستون پل
astylar
بی ستون
strut
ستون
escape
ستون
army corpa
ستون
strutted
ستون
shafts
ستون
columns
ستون ها
overhead
سر ستون
shaft
ستون
stud
ستون
piled
ستون
piled
ستون پل
pile
ستون
pile
ستون پل
column
ستون
filed
ستون
pillar
ستون
staple
ستون
post-
ستون
stapled
ستون
stapling
ستون
opem column
ستون باز
packed column
ستون پر شده
colonnade
ردیف ستون
streamer
ستون نور
die
ازاره ستون
fifth column
ستون پنجم
footpaths
پایه ستون
footpath
پایه ستون
colonnade
ستون بندی
streamers
ستون نور
spines
ستون فقرات
spine
ستون فقرات
pilaster
ستون نما
trunks
بدنه ستون
trunk
بدنه ستون
columns
ستون نظامی
pillar
ستون ساختن
rachis
ستون فقرات
tapering
ستون سر باریک
column
ستون روزنامه
debtor
ستون بدهکار
echelons
ستون پله
columns
ستون روزنامه
composite column
ستون مرکب
pile foundation
فونداسیون ستون
pillar of the faith
ستون دین
pillars
ستون ساختن
pillar post of battery
ستون باتری
positive column
ستون مثبت
piling
ستون بندی
pott's disease
سل ستون فقرات
principal balustre
زیر ستون
debtors
ستون بدهکار
column
ستون نظامی
booming
ستون عمودی
engaged column
ستون مقید
column gap
شکاف ستون
fasciculus cuneatus
ستون بورداخ
fasciculus gracilis
ستون باریک
column formation
آرایش ستون
fifth cloumn
ستون پنجم
column cover
پوشش ستون
plinths
پایه ستون
column base
پایه ستون
plinth
پایه ستون
foot block
بالشتک ستون
colonnette
ستون کوچک
footstall
ازاره یا ته ستون
footstall
پایه ستون
fractionating column
ستون تجزیه
engaged column
نیم ستون
echellon
ستون پله
boomed
ستون عمودی
boom
ستون عمودی
booms
ستون عمودی
columned
ستون دار
columniation
ستون بندی
columniform
ستون مانند
comment column
ستون توضیحی
columnar
ستون دار
debit side
ستون بدهکار
demicolumn
نیم ستون
demand side
ستون تقاضا
column ways
راهنمای ستون
column of riflemen
ستون تفنگداران
column head
بار ستون
colonnette
ستون فرعی
closed file
ستون بسته
architrave
گچبری سر ستون
arc boutant
ستون قوسی
an engaged column
نیم ستون
airmobile column
ستون هوارو
air movement column
ستون هوایی
absorption column
ستون جذب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com