Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
double end ball
دسته کفچه دونفره
Other Matches
shank
دسته کفچه
ladles
کفچه
ladling
کفچه
ladled
کفچه
ladle
کفچه
cobras
کفچه مار
cobra
کفچه مار
slag ladle
کفچه سرباره
elapid
کفچه مار
shoveller
کفچه نول
spoonbill
کفچه نول
bull ladle
پاتیل یا کفچه حمل و نقل
top pour ladle
کفچه یا پاتیل ریخته گری
two man block
دفاع دونفره
double team
تیم دونفره
mixed doubles
دونفره مختلط
pairs
تیم دونفره
ballroom dancing
رقصهای دونفره
individual pursuit
تعقیبی دونفره
similar pairs
مسابقه دونفره اسکیت
shay
درشکه دوچرخه دونفره
star
نوعی قایق دونفره
starred
نوعی قایق دونفره
stars
نوعی قایق دونفره
dance skating
رقص دونفره زن و مرد
pairs
تیم دونفره اسکیت
j bar lift
تله اسکی میلهای دونفره
double
بازی دونفره خطای دبل
doubled
بازی دونفره خطای دبل
ice dancing
مسابقه رقص دونفره روی یخ
long service line
خط طولی زمین در بازی دونفره
doubled up
بازی دونفره خطای دبل
t bar lift
تله اسکی دونفره یا کلنگی
mixed pairs
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
golf
بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
poker pocket billiards
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
two man rule
قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
crane track
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
four ball
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
match foursome
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
crane ladle
پاتیل بالابر کفچه بالابر
fives
هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
windrow
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
sects
دسته دسته مذهبی
sect
دسته دسته مذهبی
assort
دسته دسته شدن
assort
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
regiment
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
scores of people
دسته دسته مردم
shoals of people
دسته دسته مردم
streams of people
دسته دسته مردم
sorted
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
trooping
دسته دسته شدن
trooped
دسته دسته شدن
troop
دسته دسته شدن
groups
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
group
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
cluster bombs
دسته
covey
دسته
cluster bomb
دسته
classing
دسته
cluster
دسته
classes
دسته
bodle
دسته
boodle
دسته
hosts
دسته
hosting
دسته
hosted
دسته
host
دسته
cheque book
دسته چک
classis
دسته
confraternity
دسته
clusters
دسته
teams
دسته
team
دسته
ranges
دسته
ranged
دسته
range
دسته
sections
دسته
section
دسته
haft
دسته
handgrip
دسته
handhold
دسته
processions
دسته
procession
دسته
helve
دسته
cliques
دسته
clique
دسته
gens
دسته
crank
دسته
cranked
دسته
kinds
دسته
kindest
دسته
kind
دسته
school
دسته
schools
دسته
droves
دسته
drove
دسته
fascicle
دسته
fascicle or cule
دسته
bouquets
دسته گل
bouquet
دسته گل
cranks
دسته
fascicled
دسته دسته
fasciculate
دسته دسته
cranking
دسته
sheaf
دسته
handles
دسته
parcels
دسته
parcel
دسته
party
دسته
bunch
دسته
bunched
دسته
bunches
دسته
bunching
دسته
tussock
دسته مو
tussocks
دسته مو
nib
دسته
category
دسته
clans
دسته
clan
دسته
assortment
دسته
gangs
دسته
assortments
دسته
gang
دسته
levers
دسته
lever
دسته
handle
دسته
ilk
دسته
nibs
دسته
clumped
دسته
clumping
دسته
clumps
دسته
congregation
دسته
congregations
دسته
horde
دسته
hordes
دسته
wisps
دسته
wisp
دسته
platoons
دسته
platoon
دسته
classed
دسته
ear
دسته
ringleaders
سر دسته
ringleader
سر دسته
clump
دسته
shook
دسته
stem
دسته
stemmed
دسته
tufts
دسته
tuft
دسته
stemming
دسته
stems
دسته
detachment
دسته
detachments
دسته
class
دسته
skein
دسته
skeins
دسته
faggot
دسته
faggots
دسته
fagot
دسته
ears
دسته
batches
دسته
lot
دسته
batch
دسته
genus
دسته
sets
دسته
bracket
دسته
setting up
دسته
A bouquet (bunch)of flowers.
دسته گه
groups
دسته
skulked
دسته
skulking
دسته
brigade
دسته
group
دسته
skulks
دسته
bundling
دسته
skulk
دسته
bundle
دسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com