English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
grouping دسته گروه سازی
groupings دسته گروه سازی
Other Matches
packs دسته گروه
In groups. In batches. دسته دسته ( گروه گروه )
pack دسته گروه
divisions دسته گروه اسبهای مسابقه معین
division دسته گروه اسبهای مسابقه معین
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
nosegay دسته گل یایک دسته علف
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
classify دسته دسته کردن
trooped دسته دسته شدن
scores of people دسته دسته مردم
regiment دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
distribute دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
sort دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
assort دسته دسته شدن
sects دسته دسته مذهبی
they came in bands دسته دسته امدند
sect دسته دسته مذهبی
regiments دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
streams of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration خنثی سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
platoons گروه
flocking گروه
flocked گروه
attack group گروه تک
thronging گروه
throngs گروه
batches گروه
batch گروه
corps گروه
throng گروه
flocks گروه
platoon گروه
thronged گروه
flock گروه
shoals گروه
shoal گروه
team گروه
teams گروه
masses گروه
clique گروه
bevy گروه
g , series گروه ژ
lot گروه
cliques گروه
folks گروه
mass گروه
ensigns گروه
folk گروه
covey گروه
host گروه
hosted گروه
hosting گروه
hosts گروه
cluster گروه
crowd گروه
company گروه
companies گروه
ensign گروه
cluster bomb گروه
cluster bombs گروه
clusters گروه
crowds گروه
fries گروه
squads گروه
parcel گروه
parcels گروه
school گروه
cohorts گروه
party گروه
sets گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
setting up گروه
special interest group گروه
congregation گروه
squad گروه
congregations گروه
herds گروه
concourses گروه
ring گروه
multitudes گروه
t group گروه T
multitude گروه
gang گروه
cohort گروه
gangs گروه
concourse گروه
herding گروه
herded گروه
herd گروه
massing گروه
many گروه
schools گروه
bunching گروه
fry گروه
swarm گروه
assembly گروه
groups گروه
trooping گروه
troop گروه
trooped گروه
frying گروه
group گروه
set گروه
swarmed گروه
swarms گروه
group separator جداساز گروه
hexad گروه شش چیز
shock troops گروه حمله
substituent group گروه استخلافی
groupware گروه ابزار
gunner's party گروه توپخانه
substituent گروه استخلافی
head's party گروه نظافت
infinite group گروه نامتناهی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
landing party گروه اب خاکی
we group گروه خودی
in group گروه خودی
sugroup خرده گروه
task forces گروه کار
section گروه دایره
selected group گروه گزیده
group mark علامت گروه
group of targets گروه هدفها
army سپاه گروه
armies سپاه گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com