English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
selection دسته یا هیات انتخاب شده
selections دسته یا هیات انتخاب شده
Other Matches
challenge مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
mission هیات اعزامی هیات تبلیغی
missions هیات اعزامی هیات تبلیغی
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
bodies هیات
board هیات
boarded هیات
corps هیات
party هیات
mission هیات
council هیات
councils هیات
body هیات
missions هیات
directorate هیات مدیره
arbitral tribunal هیات تحکیم
selection board هیات گزینش
legislatures هیات مقننه
deputation هیات نمایندگان
deputations هیات نمایندگان
legislature هیات مقننه
the ministry هیات وزیران
council of ministers هیات وزیران
legislative assembly هیات مقننه
directorates هیات مدیره
delegations هیات نمایندگان
cabinet هیات دولت
delegation هیات نمایندگان
council of ministers هیات وزرا
consular corps هیات کنسولی
governing bodies هیات حاکمه
governing body هیات حاکمه
cabinets هیات دولت
managing commission هیات مدیره
managing committee هیات مدیره
managing committee هیات رئیسه
jury هیات منصفه
juries هیات منصفه
sovereigns هیات رئیسه
juries هیات داوران
executive committee هیات اجرایی
jury هیات داوران
board of directors هیات نظار
fact finding body هیات تحقیق
executive commission هیات رئیسه
executive commission هیات مجریه
board of trutees هیات امنا
board of trustee هیات امناء
diplomatic corps هیات سیاسی
cabint هیات وزرا
sovereign هیات رئیسه
board of conciliation هیات مصالحه
diplomatic corps هیات دیپلماتیک
executive committee هیات رئیسه
board of directors هیات مدیره
constituencies هیات موکلان یک حوزه
constituency هیات موکلان یک حوزه
officer عضو هیات رئیسه
election of the committee انتخابات هیات رئیسه
officers عضو هیات رئیسه
head of the mission رئیس هیات اعزامی
diplomatic body هیات نمایندگان سیاسی
benches هیات قضات محکمه
jurors عضو هیات منصفه
juror عضو هیات منصفه
grand jury هیات منصفه عالی
grand juries هیات منصفه عالی
foremen سخنگوی هیات منصفه
diplomatic bady هیات سیاسی نمایندگان
verdicts تصمیم هیات منصفه
verdict تصمیم هیات منصفه
member of the jury عضو هیات منصفه
verdict رای هیات منصفه
forewoman سخنگوی هیات منصفه
verdicts رای هیات منصفه
diplomatic corps هیات نمایندگان سیاسی
bench هیات قضات محکمه
foreman سخنگوی هیات منصفه
chairman رئیس هیات مدیره
cabinet council جلسه هیات وزیران
chairman of the board of directors رئیس هیات مدیره
law of pragnanz قانون هیات گرایی
Privy Council هیات مشاورین سلطنتی
jury man عضو هیات منصفه
awards حکم هیات داوری
awarding حکم هیات داوری
awarded حکم هیات داوری
award حکم هیات داوری
chairmen رئیس هیات مدیره
bar council هیات مدیره کانون وکلا
delegation اعزام نماینده هیات نمایندگی
legislator شارع عضو هیات مقننه
legislators شارع عضو هیات مقننه
return گزارش نهایی هیات تحقیق
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
challenging a juror جرح عضو هیات منصفه
delegations اعزام نماینده هیات نمایندگی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
groups دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
trooped دسته دسته شدن
troop دسته دسته شدن
trooping دسته دسته شدن
scores of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
sort دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
streams of people دسته دسته مردم
group دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
regiments دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
sects دسته دسته مذهبی
they came in bands دسته دسته امدند
oligrachy هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
striking a jury تعیین هیات منصفه با روش حذفی
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
struck هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
principal challenger رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
inquisitions نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisition نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
perverse verdict رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
indicts متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
open verdict رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
indict متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
summary conviction حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
riders ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
venire facias tot matrons دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
peremptory challenge رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
summing up evidence نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
discharge مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
choicer انتخاب
selecting انتخاب
choice انتخاب
selection انتخاب
selections انتخاب
draft انتخاب
excerption انتخاب
choicest انتخاب
choices انتخاب
drafts انتخاب
drafted انتخاب
options حق انتخاب
delegacy انتخاب
suffrage حق انتخاب
option انتخاب
franchise حق انتخاب
francs حق انتخاب
option حق انتخاب
options انتخاب
franchises حق انتخاب
election انتخاب
franc حق انتخاب
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
to make a choice of انتخاب کردن
dialed انتخاب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com