Total search result: 208 (31 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
letter of instruction |
دستورالعمل انجام کار |
|
|
Search result with all words |
|
program |
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند |
programs |
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند |
manual |
دستورالعمل راهنمای انجام کار |
directive |
راهنمای انجام کار دستورالعمل |
directives |
راهنمای انجام کار دستورالعمل |
verb |
دستورالعمل انجام عملی |
verbs |
دستورالعمل انجام عملی |
Other Matches |
|
shift instruction |
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی |
briefing direction |
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی |
statitizing |
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد |
arithmetic instruction |
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی |
pause instruction |
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف |
instruction counter |
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل |
fail |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
fails |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
failed |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
qui facit per alium facit perse |
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است |
like a duck takes the water [Idiom] |
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند |
automates |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automate |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automating |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automated |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
failure |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
failures |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
robot |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
gurantee |
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند |
robots |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
ground rule |
دستورالعمل |
perscription |
دستورالعمل |
operating manual |
دستورالعمل |
instruction |
دستورالعمل |
procedure |
دستورالعمل |
recipe |
دستورالعمل |
directions |
دستورالعمل |
order |
دستورالعمل |
recipes |
دستورالعمل |
instructions |
دستورالعمل |
functions |
دستورالعمل |
function |
دستورالعمل |
functioned |
دستورالعمل |
instruction set |
مجموعه دستورالعمل |
instruction time |
زمان دستورالعمل |
instruction word |
کلمه دستورالعمل |
ir |
ثبات دستورالعمل |
instruction repertoire |
موجودی دستورالعمل |
instruction register |
ثبات دستورالعمل |
order |
دستورالعمل دستور |
halt instruction |
دستورالعمل توقف |
stop instruction |
دستورالعمل توقف |
instruction code |
رمز دستورالعمل |
instruction cycle |
چرخه دستورالعمل |
direction |
دستورالعمل جهت |
instruction foramt |
قالب دستورالعمل |
instruction mix |
اختلاط دستورالعمل |
ship husbandary manual |
دستورالعمل جرثقیل ها |
repetition instruction |
دستورالعمل تکرار |
instruction length |
طول دستورالعمل |
quasi instruction |
شبه دستورالعمل |
code |
برنامه دستورالعمل ها |
prescriptions |
تجویز دستورالعمل |
push instruction |
دستورالعمل نشاندن |
prescription |
تجویز دستورالعمل |
privileged instruction |
دستورالعمل ممتاز |
pseudo code |
شبه دستورالعمل |
pseudo instruction |
شبه دستورالعمل |
one address instruction |
دستورالعمل یک ادرسه |
object code |
دستورالعمل مقصود |
null instruction |
دستورالعمل پوچ |
logic instruction |
دستورالعمل منطقی |
logical instruction |
دستورالعمل منطقی |
machine instruction |
دستورالعمل ماشین |
macro instruction |
درشت دستورالعمل |
micro instruction |
ریز دستورالعمل |
guidance |
دستورالعمل راهنما |
microcode |
ریز دستورالعمل |
no op instruction |
دستورالعمل بی اثر |
nonexecutable statement |
دستورالعمل اجراناپذیر |
pull instruction |
دستورالعمل بازیابی |
flight manual |
دستورالعمل پرواز |
arithmetic instruction |
دستورالعمل حسابی |
decision instruction |
دستورالعمل تصمیم |
decision instruction |
دستورالعمل تصمیمی |
current instruction |
دستورالعمل جاری |
action statement |
دستورالعمل اقدام |
conditional instruction |
دستورالعمل شرطی |
dummy instruction |
دستورالعمل ساختگی |
branch instruction |
دستورالعمل انشعاب |
call instruction |
دستورالعمل فراخوانی |
command processing |
پردازش دستورالعمل |
field order |
دستورالعمل رزمی |
computer instruction |
دستورالعمل کامپیوتر |
entry instruction |
دستورالعمل دخول |
machine instruction set |
مجموعه دستورالعمل ماشین |
effective date |
تاریخ شروداجرای دستورالعمل |
airworthiness directive |
دستورالعمل صلاحیت پرواز |
instruction lookahead |
پیش بینی دستورالعمل |
computer instruction set |
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر |
variable instruction length |
دستورالعمل با طول متغیر |
pop instruction |
دستورالعمل بازیابی از پشته |
assembly language instruction |
دستورالعمل زبان اسمبلی |
budget directive |
دستورالعمل تهیه بودجه |
multiple address instruction |
دستورالعمل چند ادرسه |
million instructions per second |
میلیون دستورالعمل در ثانیه |
kips |
هزار دستورالعمل درثانیه |
microcode |
دستورالعمل های ریز |
conditional jump instruction |
دستورالعمل پرش شرطی |
looping instruction |
دستورالعمل حلقه زنی |
damage control bills |
دستورالعمل کنترل خسارات |
instruction cycle |
سیکل یاچرخش دستورالعمل |
mips |
یک میلیون دستورالعمل درثانیه |
instruction control unit |
واحد کنترل دستورالعمل |
programmed instruction |
دستورالعمل برنامه ریزی شده |
initiating directive |
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی |
macroprogramming |
برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها |
four address instruction |
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی |
scratch one's back <idiom> |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
bumf |
اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی |
format |
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند |
formats |
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند |
commander's guidance |
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده |
component change order |
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات |
instructions |
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی |
instruction |
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی |
boot |
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب |
users |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
jump instruction |
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود |
boot up |
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر |
booting |
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر |
user |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
area |
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو |
pointer |
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است |
pointers |
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است |
areas |
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو |
upward compatible |
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت |
prescription |
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان |
fetch ahead |
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود |
authors |
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای |
prescriptions |
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان |
function key |
یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود |
arithmetic |
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند |
retention money |
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود |
querying |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
queried |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
queries |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
query |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
traces |
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود |
trace |
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود |
traced |
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود |
declarative language |
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را |
continues |
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید |
continue |
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید |
four address instruction |
دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است |
driver |
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند |
drivers |
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند |
push pop stack |
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند |
addressing |
روش آدرس دهی که آدرس محل ذخیره سازی در دستورالعمل محلی است که باید استفاده شود |
coroutine |
دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها |
microprogramming |
نوشتن ریز کد با استفاده از ریز دستورالعمل |
embarkation order |
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری |
communication operation instructions (co |
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات |
mission , oriented |
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت |
addressing |
روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است |
cpu |
پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند |
chains |
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند |
chain |
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند |
sealed orders |
پاکات لاک و مهر شده دستورالعمل هایی که لاک ومهر شده ارسال می شوند |
directed |
دستور دادن دستورالعمل دادن |
directs |
دستور دادن دستورالعمل دادن |
direct |
دستور دادن دستورالعمل دادن |
arithmetic expression |
عبارت حسابی دستورالعمل حسابی |
transfer order |
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح |
standing |
ثابت دستورالعمل ثابت |
planning directive |
دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی |
sequel |
انجام |
implementation |
انجام |
enforcement |
انجام |
accomplishment |
انجام |
performances |
انجام |
terminuse ad quem |
انجام |
at last |
سر انجام |
performance |
انجام |
consummation |
انجام |
transaction |
انجام |
implementation |
انجام |
sequels |
انجام |
implements |
انجام |
fulfillment |
انجام |
implementing |
انجام |
completion |
انجام |
implement |
انجام |
effectuation |
انجام |
implemented |
انجام |
commissions |
انجام |
commissioning |
انجام |
commission |
انجام |
end all |
انجام |
execution |
انجام |
achievements |
انجام |
achievement |
انجام |
compietion |
انجام |
fulfilment |
انجام |
to do a thing the right way |
انجام دادن |
performing |
انجام دهنده |
implements |
انجام دادن |
unaided |
انجام چیزیبدونکمکدیگران |
implement |
انجام دادن |
unfulfilled |
انجام نشده |