Total search result: 201 (21 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
venire facias tot matrons |
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است |
|
|
Other Matches |
|
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
summing up |
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند |
summings up |
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند |
fetches |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetched |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetch |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
binder |
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان |
binders |
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
discharge |
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه |
discharges |
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه |
wand shoot |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان |
macroinstruction |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
defense |
دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی |
height of the volleyball net |
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان |
purdah |
برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای |
panel |
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه |
panels |
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه |
share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
extend |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
extends |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
extending |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
eisa |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
statements |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
statement |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
n plus one address instruction |
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است |
box defence |
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه |
sprint medley |
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان |
convoke |
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن |
mission |
هیات اعزامی هیات تبلیغی |
missions |
هیات اعزامی هیات تبلیغی |
summing up evidence |
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد |
spliced |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
splices |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
splicing |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
splice |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
machined |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
wet wing |
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد |
machines |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
adding |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
add |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
adds |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
machine |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
shots |
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم |
shot |
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم |
constituting |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
constitute |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
constituted |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
constitutes |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
rule [on something] |
دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی |
vacation sittings |
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود |
operation |
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
cp |
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل |
huddling |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddles |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddled |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddle |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
misdirection |
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود |
machined |
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است |
machines |
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است |
machine |
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است |
disable |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
machine |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
nothing to the right |
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست |
undoes |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machines |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
undo |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
statements |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
hep |
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود |
disabling |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
disables |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
machined |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
statement |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
DIL |
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است |
gestalt |
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
fetched |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetch |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
prompted |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
prompt |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
prompts |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
fetches |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
executing |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
executes |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
execute |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
executed |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
machine address |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
IAR |
ثباتی در CPU که حاوی محل دستور بعدی برای پردازش است |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
mode |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
sequence |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
setting up |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
sets |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
sequences |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
modes |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
set |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
conception |
ابستنی |
contraceptives |
ضد ابستنی |
conceptions |
ابستنی |
pregnancies |
ابستنی |
gestation |
ابستنی |
eclampsia |
غش ابستنی |
pregnancy |
ابستنی |
interesting condition |
ابستنی |
contraceptive |
ضد ابستنی |
gravidity |
ابستنی |
yalta conference |
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد |
fetched |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
automatics |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
automatic |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
fetch |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
fetches |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
kilos |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
kilo |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
contraception |
جلوگیری از ابستنی |
pregnable |
قابل ابستنی |
pseudopregnancy |
شبه ابستنی |
birth control |
جلوگیری از ابستنی |
pseudocyesis |
ابستنی کاذب |
pseudopregnancy |
ابستنی کاذب |
eclampsia |
تشنج ابستنی |
directive |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
stepping |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
tabulation |
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود |
step |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
directives |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. |
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید. |
macro |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |
contraceptive |
وسیله جلوگیری از ابستنی |
contraceptives |
وسیله جلوگیری از ابستنی |
superfetation |
ابستنی دردوره بارداری |
else rule |
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود |
logo |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند |
league of nations |
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد |
radar netting |
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه |
permanent |
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت |
clonal |
وابسته به تولید مثل یا ابستنی غیر جنسی |
separator |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
actual address |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
skip |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skips |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
statement |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
statements |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
modifiers |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
skipped |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
modifier |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
pipe |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
piped |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
GOSUB |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
basic |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
basics |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
effective |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
prefix |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
prefixes |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
ATD |
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند |
branches |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
branch |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
device |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
letter |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
exit |
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی |
exits |
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی |
letters |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
devices |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
task component |
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است |
logs |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
log |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
jump instruction |
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه |
demilitarization |
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی |
discrimination instruction |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
parting injuncyions |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
charge |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
charges |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
PHIGS |
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است |
completes |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completing |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
complete |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completed |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
do nothing instruction |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
halts |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halt |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halted |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |