Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ne exeat regno
دستور عدم خروج از مملکت
Other Matches
i/o
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
statement
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
country
مملکت
countries
مملکت
per pais
بوسیله مملکت
realms
متصرفات مملکت
realm
متصرفات مملکت
paper standard
پول رایج مملکت
external operation
عملیات خارج از مملکت
They have seized ( dominated) the country.
مملکت را قبضه کرده اند
soil
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
cession of territory
واگذار کردن اراضی مملکت
centralism
سیستم تمرکز در اداره مملکت
kingdom
مملکت یا کشور پادشاهی موالید
soils
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
decentralism
سیستم عدم تمرکز در اداره مملکت
separator
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifier
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statements
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
pipe
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
eminent domain
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
fetch
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
resident
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
immediate
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
expellee
افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
exhausts
خروج
exits
خروج
exhaust
خروج
exit
خروج
outgo
خروج
emersion
خروج
propulsion
خروج
leakage or breakage
خروج
emission
خروج
emissions
خروج
prolapsus
خروج
egress
خروج
egression
خروج
exodus
خروج
eccentricities
خروج از مرکزیت
order off
حکم خروج
light spill
خروج نور
logout
خروج از سیستم
log out
خروج از سیستم
log off
خروج از سیستم
ingress and egress
دخول و خروج
exit point
نقطه خروج
angle of emergence
زاویه خروج
ejaculating
خروج منی
ejaculates
خروج منی
ejaculated
خروج منی
ejaculate
خروج منی
spurts
خروج ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
eccentricity
خروج از مرکز
eccentricity
خروج از مرکزیت
blow out
خروج ناگهانی
capital outflow
خروج سرمایه
exhaust velosity
سرعت خروج
exhaust valve
شیر خروج
exeat
اجازهء خروج
emergency exit
خروج اضطراری
electron affinity
انرژی خروج
dump valve
شیر خروج
defecation
خروج مدفوع
debouchment
خروج ازتنگنا
outage
راه خروج
outages
راه خروج
debouch
راه خروج
out flow of capital
خروج سرمایه
outlets
مجرای خروج
emission
صدور خروج
emissions
صدور خروج
eccentricities
خروج از مرکز
order off the field
حکم خروج
transpiration
خروج نفوذ
outlet
مجرای خروج
spermatism
خروج منی
prolapse of the uterus
خروج سیبک
work function
انرژی خروج
emergency exit
در خروج اضطراری
exophthalmos
خروج تخم چشم
inner work function
انرژی خروج درونی
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
undoubling
خروج از دوبلگی شطرنج
steam tight
مانع خروج بخار
fifo
خروج به ترتیب ورود
eccentricity
گریز یا خروج از مرکز
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
eccentricity of the load
خروج از مرکزیت بار
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
eccentricities
گریز یا خروج از مرکز
gas tight
مانع خروج گاز
shell
برنامه خروج موقت
shells
برنامه خروج موقت
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
outer work function
انرژی خروج بیرونی
out flow of labor
خروج نیروی کار
exhausts
تخلیه کردن خروج
exhausts
خروج گاز یابخار
exhaust
تخلیه کردن خروج
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
exhaust
خروج گاز یابخار
shelling
برنامه خروج موقت
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
clearance outwards
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
trap house
محل خروج هدفهای متحرک
obturator
الات مانع خروج گاز
Please show me the way out I'll show you !
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
exhaust pipe
لوله خروج بخار یا دود
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
gangways
محل ورود و خروج از ناو
gangway
محل ورود و خروج از ناو
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
exit road
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exits
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
lithotomy
برش مثانه برای خروج سنگ
blowing
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
to shut in
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
spermatorrhoea
خروج منی بدون اراده احتلام
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
muzzle energy
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
irredentism
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
blowdown
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blast
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valves
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blasts
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valve
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
devices
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
extravasattion
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
turbostarter
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
marketing
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
jet propulsion
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
deffered entry
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
timeout
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
clear air turbulence
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
mediastinal emphsema
اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
last in , first out
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
addressing
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
overrunning
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
locked in
ناتوانی موج سوار در خروج از موج
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com