English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
Other Matches
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
country مملکت
countries مملکت
per pais بوسیله مملکت
realms متصرفات مملکت
realm متصرفات مملکت
paper standard پول رایج مملکت
external operation عملیات خارج از مملکت
They have seized ( dominated) the country. مملکت را قبضه کرده اند
soil سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
cession of territory واگذار کردن اراضی مملکت
centralism سیستم تمرکز در اداره مملکت
kingdom مملکت یا کشور پادشاهی موالید
soils سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
decentralism سیستم عدم تمرکز در اداره مملکت
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
pluralism عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
expellee افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
exhausts خروج
exits خروج
exhaust خروج
exit خروج
outgo خروج
emersion خروج
propulsion خروج
leakage or breakage خروج
emission خروج
emissions خروج
prolapsus خروج
egress خروج
egression خروج
exodus خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
order off حکم خروج
light spill خروج نور
logout خروج از سیستم
log out خروج از سیستم
log off خروج از سیستم
ingress and egress دخول و خروج
exit point نقطه خروج
angle of emergence زاویه خروج
ejaculating خروج منی
ejaculates خروج منی
ejaculated خروج منی
ejaculate خروج منی
spurts خروج ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
eccentricity خروج از مرکز
eccentricity خروج از مرکزیت
blow out خروج ناگهانی
capital outflow خروج سرمایه
exhaust velosity سرعت خروج
exhaust valve شیر خروج
exeat اجازهء خروج
emergency exit خروج اضطراری
electron affinity انرژی خروج
dump valve شیر خروج
defecation خروج مدفوع
debouchment خروج ازتنگنا
outage راه خروج
outages راه خروج
debouch راه خروج
out flow of capital خروج سرمایه
outlets مجرای خروج
emission صدور خروج
emissions صدور خروج
eccentricities خروج از مرکز
order off the field حکم خروج
transpiration خروج نفوذ
outlet مجرای خروج
spermatism خروج منی
prolapse of the uterus خروج سیبک
work function انرژی خروج
emergency exit در خروج اضطراری
exophthalmos خروج تخم چشم
inner work function انرژی خروج درونی
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
steam tight مانع خروج بخار
fifo خروج به ترتیب ورود
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
clearance outwards مجوز خروج کشتی
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
gas tight مانع خروج گاز
shell برنامه خروج موقت
shells برنامه خروج موقت
infinite حلقهای که خروج ندارد.
outer work function انرژی خروج بیرونی
out flow of labor خروج نیروی کار
exhausts تخلیه کردن خروج
exhausts خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
exhaust خروج گاز یابخار
shelling برنامه خروج موقت
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
trap house محل خروج هدفهای متحرک
obturator الات مانع خروج گاز
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
choke ring حلقه مانع خروج گاز
gangways محل ورود و خروج از ناو
gangway محل ورود و خروج از ناو
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
mediastinal emphsema اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
addressing در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
overrunning هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
locked in ناتوانی موج سوار در خروج از موج
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com