English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
mail order of payment دستور پرداخت کتبی
Other Matches
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
money orders دستور پرداخت
money order دستور پرداخت
payment stopped دستور عدم پرداخت
stop payment دستور عدم پرداخت چک به بانک
overdrafts دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
hierarchy of claims اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
standing order دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
written کتبی
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
deposition گواهی کتبی
depositions گواهی کتبی
documentary evidence دلیل کتبی
round robin درخواست کتبی
written evidence دلیل کتبی
termination notice استعفای کتبی
to do a test امتحان کتبی نوشتن
reprographics موضوعات کتبی تصاویر
serve notice on اخطار کتبی دادن به
The written statements of the witness. اظهارات کتبی شاهد
record مدرک کتبی سابقه
write ثبت رای کتبی
to write an exam امتحان کتبی نوشتن
writes ثبت رای کتبی
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
reply پاسخ دادن جواب کتبی
replied پاسخ دادن جواب کتبی
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
replies پاسخ دادن جواب کتبی
replying پاسخ دادن جواب کتبی
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
To put it in black and white . To commit some thing to paper . روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
devising به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
certifies صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
convey انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveying انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
certify صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
conveys انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveyed انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
covenant در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenants در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
warrants اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
addressing در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
pays پرداخت
pay پرداخت
finishing touches پرداخت
burnisher پرداخت گر
glosser پرداخت گر
polishes پرداخت
furbisher پرداخت گر
paying پرداخت
renderings پرداخت
rendering پرداخت
refunding پس پرداخت
refunds پس پرداخت
payment پرداخت
payments پرداخت
discharges پرداخت
refunded پس پرداخت
finishing پرداخت
bleaching پرداخت
discharge پرداخت
polish پرداخت
disbursement پرداخت
discharging پرداخت
refund پس پرداخت
finish پرداخت
defrayal پرداخت
settlement پرداخت
expenditure پرداخت
outlay پرداخت
settlements پرداخت
remitment پرداخت
glazes پرداخت
glaze پرداخت
lustreer پرداخت
making good پرداخت
trim پرداخت
refinishing پرداخت
finishes پرداخت
pt پرداخت
disbursing پرداخت خرج
subscription تعهد پرداخت
dishonours خودداری از پرداخت
disbursed پرداخت خرج
disburses پرداخت کردن
disburse پرداخت خرج
disburse پرداخت کردن
disburses پرداخت خرج
disbursed پرداخت کردن
subscriptions تعهد پرداخت
settlement تسویه پرداخت
furbish پرداخت کردن
payee پرداخت شونده
paid پرداخت شده
unpaid پرداخت نشده
payroll سیاهه پرداخت
furbishing پرداخت کردن
remittances پرداخت تادیه
installments پرداخت قسطی
instalment پرداخت قسطی
instalments پرداخت قسطی
buffer پرداخت کردن
liabilities دیون پرداخت
liability دیون پرداخت
furbishes پرداخت کردن
furbished پرداخت کردن
payees پرداخت شونده
disbursing پرداخت کردن
outstandingly پرداخت نشده
scoured پرداخت کردن
scour پرداخت کردن
pay پرداخت کردن
pay وابسته به پرداخت
settlement تصفیه پرداخت
rendition پرداخت تحویل
renditions پرداخت تحویل
settlements تسویه پرداخت
settlements تصفیه پرداخت
scours پرداخت کردن
paying وابسته به پرداخت
burnishing پرداخت کاری
pays پرداخت کردن
pays وابسته به پرداخت
remittance پرداخت تادیه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com