Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
frequency discriminator
دستگاه تشخیص دهنده فرکانس
Other Matches
frequency indicator
دستگاه نشان دهنده فرکانس
frequency discrimination
تشخیص فرکانس
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
differentials
تشخیص دهنده
differential
تشخیص دهنده
distinguishing
تشخیص دهنده
prognosticator
تشخیص دهنده قبلی مرض
frequency monitor
دستگاه کنترل فرکانس
frequency tripler
دستگاه سه برابرکننده فرکانس
frequency doubler
دستگاه دو برابرکننده فرکانس
physiognomical
مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
frequency meter
دستگاه اندازه گیری فرکانس
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
identification of friend from foe
دستگاه تشخیص
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
isotherm follower
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
wreckage locator
دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
transponder tango
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل اولیه
transponder sierra
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
receivers
دستگاه خوراک دهنده
receiver
دستگاه خوراک دهنده
jointer
دستگاه اتصال دهنده
episcope
دستگاه نشان دهنده تصاویر
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
voltage indicator
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
audio response device
دستگاه جواب دهنده سمعی
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
gas indicator
دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
air hose coupling
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
micr
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
identification
تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
frequence
فرکانس
low frequency
فرکانس کم
line frequency
فرکانس خط
frequency
فرکانس
frequencies
فرکانس
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
natural frequency
فرکانس طبیعی
telegraphic frequency
فرکانس تلگرافی
low frequency
فرکانس پایین
m.f.
فرکانس متوسط
telephone frequency
فرکانس صحبت
mains frequency
فرکانس شبکه
frequencies
فرکانس تناوب
nominal frequency
فرکانس نامی
picture frequency
فرکانس تصویر
frequency transformation
تبدیل فرکانس
q band
بند فرکانس
frequency mark
علامت فرکانس
modulation frequency
فرکانس مدولاسیون
double frequency
فرکانس دوبل
radio frequency
فرکانس رادیویی
radio frequency
فرکانس بالا
radian frequency
فرکانس زاویهای
reed frequency meter
فرکانس مترانبری
medium frequency
فرکانس میانه
measuring frequency
فرکانس سنجش
maximum frequency
فرکانس حداکثر
frequency
فرکانس تناوب
frequency tuning
تنظیم فرکانس
frequency recorder
ثبات فرکانس
frequency dependant
تابع فرکانس
frequency designation
تعیین فرکانس
frequency plan
طرح فرکانس
frequency parameter
پارامتر فرکانس
frequency of resonance
فرکانس رزونانس
quenching frequency
فرکانس نوسان
frequency of oscillations
فرکانس نوسان
frequency deviation
انحراف فرکانس
frequency of infinite attenuation
فرکانس قطب
frequency recorder
ضباط فرکانس
frequency region
حیطه فرکانس
modulation
نوسان فرکانس
frequency triplication
تریپلاژ فرکانس
frequency standard
استاندارد فرکانس
frequency stabilizer
پایدارکننده فرکانس
frequency stability
پایداری فرکانس
frequency spectrum
بیناب فرکانس
frequency spectrum
طیف فرکانس
frequency separation
جداسازی فرکانس
frequency respone
پاسخ فرکانس
frequency regulator
رگولاتور فرکانس
frequency region
ناحیه فرکانس
frequency multiplication
افزایش فرکانس
frequency modulator
مدولاتور فرکانس
frequency modulation
تلفیق فرکانس
frequency duplicator
دوبلور فرکانس
frequency drift
اختلاف فرکانس
frequency doubling
دو برابرکردن فرکانس
frequency doubling
دوبلاژ فرکانس
frequency doubler
دوبلور فرکانس
line divider
مقسم فرکانس
frequency divider
مقسم فرکانس
frequency swing
انحراف فرکانس
frequency distribution
تقسیم فرکانس
frequency spacing
فاصله فرکانس
frequency error
خطای فرکانس
frequency filter
صافی فرکانس
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
frequency modulation
مدولاسیون فرکانس
frequency modulated
مدوله فرکانس
frequency mixture
ترکیب فرکانس
frequency mixing
ترکیب فرکانس
frequency medulation
مدولاسیون فرکانس
frequency measurement
سنجش فرکانس
frequency marking
مارکاژ فرکانس
frequency mark
نشانه فرکانس
frequency inversion
برگردان فرکانس
frequency generator
مولد فرکانس
frequency distance
فاصله فرکانس
line frequency
فرکانس شبکه
intermediate frequency
فرکانس میانه
frequency analysis
تجزیه فرکانس
input frequency
فرکانس ورودی
input frequency
فرکانس اولیه
frequency band
باند فرکانس
industrial frequency
فرکانس صنعتی
induction frequency converter
مبدل فرکانس
frequency blocking
بلوکاژ فرکانس
intermediate frequency
فرکانس میانی
frequency analizer
انالیزور فرکانس
frequency domulipliction
تقسیم فرکانس
frequency accuracy
دقت فرکانس
frequency allocation
تعیین فرکانس
frequency assignment
تعیین فرکانس
frequency determination
تعیین فرکانس
frequency alloment
تقسیم فرکانس
p band
باند فرکانس
k band
باند فرکانس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com