English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English Persian
still دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
stiller دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
stillest دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
stills دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
Other Matches
distillers دستگاه تقطیر
stiller دستگاه تقطیر
stillest دستگاه تقطیر
retort دستگاه تقطیر
stills دستگاه تقطیر
retorts دستگاه تقطیر
water still دستگاه تقطیر اب
still دستگاه تقطیر
distiller دستگاه تقطیر
molecular still دستگاه تقطیر مولکولی
pipestill دستگاه تقطیر لولهای
pot still دستگاه تقطیر ویسکی
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
venation ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
disstillation تقطیر
distilling head سر تقطیر
retorting تقطیر
distillation تقطیر
steam stripping تقطیر با بخار اب
steam distillation تقطیر با بخار اب
distilled تقطیر شده
residue پس مانده تقطیر
solar still تقطیر کن افتابی
simple distillation تقطیر ساده
distils تقطیر شدن
molecular distillation تقطیر مولکولی
pitches ته مانده تقطیر
pitch ته مانده تقطیر
residuum پس مانده تقطیر
rectifier اسباب تقطیر
residues پس مانده تقطیر
distil تقطیر کردن
destructive distillation تقطیر تخریبی
dry distillation تقطیر خشک
vacuum distillation تقطیر در خلاء
distillation residue باقیمانده تقطیر
distillate فراورده تقطیر
distillate محصول تقطیر
distillable قابل تقطیر
distils تقطیر کردن
distills تقطیر شدن
distills تقطیر کردن
distilling تقطیر شدن
distilling تقطیر کردن
distil تقطیر شدن
distilling receiver گیرنده تقطیر
extraction تقطیر کشش
carbonization تقطیر تخریبی
condensate تقطیر کردن
bubble tower برج تقطیر
total reflux head سر تقطیر برگشت کامل
battery still دیگ تقطیر باتری
by product gas گاز تقطیر شده
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
distillery کارخانه یا محل تقطیر رسومات
jet b نوعی سوخت تقطیر شده
distilleries کارخانه یا محل تقطیر رسومات
overlap of distillat curves رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
fractional distillation تقطیر جزء به جزء
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
To tell some one his fortune . برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
unit دستگاه
instrument دستگاه
units یک دستگاه
mechanisms دستگاه
mechanism دستگاه
units دستگاه
device code کد دستگاه
devices دستگاه
set دستگاه
device دستگاه
nervous systems دستگاه پی
nervous system دستگاه پی
unit یک دستگاه
setting up دستگاه
systems دستگاه
plant دستگاه
organ system دستگاه
appliance دستگاه
teams یک دستگاه
utensils دستگاه
plants دستگاه
utensil دستگاه
machine دستگاه
machined دستگاه
machines دستگاه
system دستگاه
installation دستگاه
installations دستگاه
equipment دستگاه
team یک دستگاه
appurtenance دستگاه
apparatus دستگاه
sets دستگاه
appliances دستگاه
dividing attachment دستگاه مقسم
giorgi system دستگاه جورجی
gasifying apparatus دستگاه تبخیر
charger دستگاه شارژ
fridges دستگاه مبرد
double column machine دستگاه دو ستونی
chargers دستگاه شارژ
fridge دستگاه مبرد
booms دستگاه شناور
predictor دستگاه مدبر
welder دستگاه جوش
control gear دستگاه کنترل
transporters دستگاه ناقله
storage device دستگاه انبارش
test set دستگاه ازمایش
tester دستگاه ازمایش
polyphase system دستگاه چندفاز
vestibular system دستگاه دهلیزی
honing machine دستگاه سنگ
telephone set دستگاه تلفن
thermoscope دستگاه گرمابین
three unit electrical system دستگاه سه برقی
frig دستگاه مبرد
three wire system دستگاه سه سیمی
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
virtual machine دستگاه مجازی
boomed دستگاه شناور
drawing device دستگاه ترسیمه
triclinic system دستگاه سه شیب
electrostatic system دستگاه الکتروستاتیکی
drill press دستگاه مته
electromagnetic system دستگاه الکترومغناطیسی
two unit system دستگاه دو برقی
drilling machine دستگاه مته
electric apparatus دستگاه الکتریکی
duplexing assembly دستگاه دو راهه
duplexer دستگاه دوراهه
booming دستگاه شناور
power saw دستگاه اره
evaporator دستگاه اب شیرین کن
powered دستگاه برقی
ventilatory system دستگاه تهویهای
systems رشته دستگاه
welding set دستگاه جوش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com