English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
gill دستگاه تنفس ماهی
Search result with all words
gill slit شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
Other Matches
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
breating apparatus دستگاه تنفس
aqualungs دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung دستگاه تنفس اکسیژن
spirometer دستگاه تنفس سنج
spirograph دستگاه تنفس نگار
respirators دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirator دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
admissions تنفس
entracte تنفس
admission تنفس
intermission تنفس
aspirations تنفس
intermissions تنفس
coffee breaks تنفس
breathing تنفس
aspiration تنفس
respiration تنفس
coffee break تنفس
suction تنفس
eupnoea تنفس عادی
respirable قابل تنفس
recesses تنفس کردن
inhale تنفس کردن
snorkels لوله تنفس
snorkel لوله تنفس
inspirable قابل تنفس
spirometer تنفس سنج
tambour تنفس نگار
artificial respiration تنفس مصنوعی
halitosis تنفس بدبو
intakes مکیدن تنفس
intake مکیدن تنفس
spirometry تنفس سنجی
inhaled تنفس کردن
inhales تنفس کردن
spiracle سوراخ تنفس
respired تنفس کردن
respires تنفس کردن
gas absorption تنفس گاز
respiring تنفس کردن
inbreathe تنفس کردن
induction stroke مرحله تنفس
intake stroke مرحله تنفس
respire تنفس کردن
inhaling تنفس کردن
recess تنفس کردن
eupnoea تنفس طبیعی
polypnea تنفس سریع
hypernoea تنفس سریع
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
recessional وابسته بموقع تنفس
scuba وسیله تنفس در زیر اب
naturally aspirated engine موتور خود تنفس
puerile breathing تنفس خرخری کودکان
winds قدرت تنفس کامل
irrespirable غیر قابل تنفس
wind قدرت تنفس کامل
recesses تعطیل موقتی تنفس
intakes مجرای مکش یا تنفس
recess تعطیل موقتی تنفس
intermission نوبهای تنفس دار
intake مجرای مکش یا تنفس
intermissions نوبهای تنفس دار
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
hyperpnea تنفس خیلی سریع یاعمیق
snorkel لوله مخصوص تنفس در زیر اب
schnorkel لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkels لوله مخصوص تنفس در زیر اب
the breathing operation کاردم زدن عمل تنفس
pneusis دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
abranchiate فاقد برانشی یادستگاه تنفس
artificial respiration تنفس مصنوعی resuscitation : syn
second wind بازیابی وضع عادی تنفس
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
snorkel با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter الت سنجش گنجایش تنفس ریه
solvent abuse تمرین تنفس درمحیط های خفه
schnorkel با لوله تنفس زیر ابی رفتن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
break ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
pnemograph الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
truces وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
to take a recess موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
truce وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
fricative تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
breaks ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
hypoventilation تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
demand oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
tuna ماهی تن
piscium ماهی
fished ماهی
fish ماهی
pisces ماهی
mermaid زن ماهی
dogfish سگ ماهی
tartar sauce سس ماهی
sturgeon سگ ماهی
mermaids زن ماهی
caudal fin دم ماهی
fishes ماهی
fumade ماهی
tuna fish ماهی تن
per mensem ماهی
haberdine ماهی
lunar ماهی
gar سگ ماهی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
pan ماهی تابه
pilchards ماهی ساردین
roach ماهی ریزقنات
gurnet سرخ ماهی
tuna ماهی تونایاتون
gurnet ماهی سرگنده
pisciform ماهی مانند
fishway گذرگاه ماهی
piscine شبیه ماهی
piscina حوض ماهی
fomalhaut دهان ماهی
halieutics ماهی گیری
Brit بچه ماهی
murena مار ماهی
goggle eye نوعی ماهی
fishermen ماهی گیر
flatfishes ماهی پهن
kippers ماهی ازاد نر
horse mackerel ماهی برگ
flatfish ماهی پهن
percoid ماهی خاردار
angler ماهی گیر
sea ox گراز ماهی
sea ox شیر ماهی
cod-liver oil روغن ماهی
anglers ماهی گیر
fisherman ماهی گیر
flat fish ماهی پهن
kippers ماهی دودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com